امروز تولدم بود اصلاااااا حوصله تداشتم فرداهم امتحان به شدت سختتتا
مامانم گفت پاشو بریم رستوران قشنگ خواستی استوری بزار ولی غذا گرونه یا یکی میخوریم یا چایی جیزی
من گفتم نه هرجی گفت گفتم نه دعوامون شد افتضاح
خلاصه بعد کلی گریه گفت من دارم میرم کیک بگیرم برات😐😐😐😐عالم و ادم و سوپرایز میکنه به من اعلام میکنه
کفتم مامان انروز نگیر حوصله ندارم حالم بده بزار فردا پاشد رفت گرفت اومد منم تا تونستمممم داد و بیداد کردم
از اونوزم نشستم دارم گریه میکنم.چم شدا من هرسال همینم