از همون اول غذا بد میخورد عذاب میداد هرروز میگم خدا لعنتت کنه بخدا ساعت ها طول میکشه غذا خوردنش ساعت ها آخرم نمیخوره چکارکنم بخدا میگم انقد اذیت می‌کنه خودمو بکشم
اخلاقش بده همش اذیت می‌کنه بخدا میگم نگهش ندارم بدم پرستاری چیزی
شما مادری ،صبور باش درست میشه....فکر کردین همه بچه ها خوب و بدون مشکلن
دخترم منم دومه هر غذایی نمیخوره
منم بچه بودم اینجوری بودم مامانمم دیگه کاری ب کارم نداشت خودم ب مرور خوب شدم
غذاهایی که دوس داره رو درست کن فقط
با اینکه خودم مادرم اما نمیدونم چرا بعضی مادرها بابت غذا خوردن بچه هاشون حرص میخورن
بدن ها متفاوته،هرکس به اندازه نیازش غذا میخوره
میدونم چی میگی
خیلی سخته
سختر ازون اون شل مغژایین ک بهت راهکار میدن نمیفهمن ی مادر تا اخرین توانش جنگیده تا حل بشه
غذاهایی ک دوس داره درست کن. یا بزار گرسنه بمونه خودش بگه غذا میخوام
اصلا نمیتونه قورت بدم چیکارکنم ساعت ها نگه میداره دهنش
شده تاحالا دست بچتو بگیری از شدت لاغری عین دست نوزاد باشه
شده ببینی اززبچت کوچیکتر ی سروگردن بلندترن
شده بارهاو بارها بهت بگن وایییی چقد ریزه
رفتی شرط قد رو تو اکثرراستخدامی ببینی
اینا علت حرص خوردنه و ده ها علت دیگ
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
2 ثانیه پیش
3 ثانیه پیش
5 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
