اهل پارتی و مهمونی و مشروب و دختر و.. بود.
هنوزم وقتی میگم نمی تونیم باهم باشیم و نه باهات وارد رابطه نمیشم میره تا صبح مشروب میخوره.
یه شب ایتقدر خورد از معده درد نمیتونست پاشه
گفت تو اگر باشی همشو ترک میکنم
خیلی گریه کرد که نرو و...
هم دلم براش میسوزه هم منی که اهل اینا نیستم حيف با چنین آدمی باشم.
اصلا هم باهاش تو رابطه نبودم که الان بخوام ولش کنم، پیشنهاد داده.
نظر بدید چیکار کنم مرسی