ی روز که مامانم گفت برو خریدکن برای خونه (داداش ندارم بره خرید یا بابامم نمیره) بعد رفتم توی فروشگاه امیر(همسرم" پشت میز وقتی منو دید گفت خانم بدید بیینم چقدر شده اینا حساب کرد شد 300تومن وقتی کارتمودادم گفت قابلی نداره اینا کشید دو ساعت بهم زل زده بود داشتم میومدم خونه دیدم تعقیبم کرده سرکوچه ایستاده بود فکر کرد من ندیدمش وقتی پشت سرمو دیدم در رفت چند روز بعد....
هستید ادامه بگم؟