خانمها کمک لطفا🥲🥲

eleeeeee

عضویت: 1399/06/10

تعداد پست: 4830

اخ الهی بگردم عزیزم😔😔😔تسلیت میگم عزیزم غم اخرت باشه😔😔😔خیلییی نازاحت شدم🖤🖤🖤

ممنون عزیزم

میگم شاید این غم منو پیر کنه یا سایدم بمیرم

به مامانم گفتم دیدی کسی بچه از دست داده باشه و زنده مونده باشه مادره و زندگی کنه

میگه نمیدونم ندیدم

1402/10/21

|

00:13

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

eleeeeee

عضویت: 1399/06/10

تعداد پست: 4830

باشه عزیزم واقعا ممنونم😘😘😘خیلیی لطف کردی انشالله خدا دامنتو سبز کنه و التیام دل داغ دیده ات باشه

ممنون گلم

شمام خوشبخت و موفق باشی 

زندگی خوش و آرومی داشته باشی و دامنت سبز بشه

1402/10/21

|

00:14

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

mehraboanjan

مدیر استارتر

عضویت: 1402/07/27

تعداد پست: 4572

ممنون عزیزم میگم شاید این غم منو پیر کنه یا سایدم بمیرم به مامانم گفتم دیدی کسی بچه از دست داده با ...

الهی فداتشم این چ حرفیه خدا نکنه ذکر زیاد بگو خدا دلتو اروم کنه میری خمام غسل صبر و حوصله کن خدا صبرتو زیاد کنه مادر بزرگم بنده خدا غم ۴تا پسر را تو فاصله پنج سال دید😔😔😔واقعا سخته

 اونقدر ادای آدمهای قوی را در آوردم که خودمم باورم شد قوی ام 😏 هرکی دلش گرفته بود من بودم....هرکی غصه داشت من بودم.....هرکس از عالم و آدم بریده بود من بودم......ولی وقتی نوبت ب خودم رسید.....بازم فقط من بودم و من.....🙂🙂🙂 داشتم با عروسک هام بازی میکردم نفهمیدم کی بزرگ شدم و شونه هام اینقدر قوی شد که این همه غم را به دوش کشیدم و آخ نگفتم🤫  هروقت گفتم خسته ام هیچکس باور نکرد خستگی مو این شد ک خسته شدم از زندگی💔 دلم میخواد یک شب بخوابم و دیگه صبح نشه چون واقعا خستم🖤   من اونقدر زیادی مهربونم که بهم میگن احمق پس برای من از سیاست داشتن نگو آرزوی مرگ کردم مرگ هم یادم نکرد💔یکی از تناقض هایی که توی زندگیم تجربش کردم این بوده که؛دلم واسه یه نفر خیلی تنگ شده بودش ولی دیگه نمیخواستم توی زندگیم باشه.....عجیب بود نبود.....؟؟؟ نامهربانی آتشم زد....آتشم زد💔💔 من کاربر جدید نیستم از زمان اقدس اینجا بودم....دیگه نی نی سایت جذابیت اون موقع ها را نداره  (قول میدم یک روز بشم ناجی همه زنهایی که به اجبار ظاهری همچو کوه داشتند و از درون نابود....) یک روزی که خواستم از سایت برای همیشه برم داستان زندگیمو حتما تعریف میکنم امیدوارم اون روز آخرش باشه ی پایان شیرین نه مثل این ۳۰ سال تلخ💔

1402/10/21

|

00:15

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

mehraboanjan

مدیر استارتر

عضویت: 1402/07/27

تعداد پست: 4572

ممنون گلم شمام خوشبخت و موفق باشی  زندگی خوش و آرومی داشته باشی و دامنت سبز بشه

ممنون فداتشم ب همچنین❤😘😘😘😘

 اونقدر ادای آدمهای قوی را در آوردم که خودمم باورم شد قوی ام 😏 هرکی دلش گرفته بود من بودم....هرکی غصه داشت من بودم.....هرکس از عالم و آدم بریده بود من بودم......ولی وقتی نوبت ب خودم رسید.....بازم فقط من بودم و من.....🙂🙂🙂 داشتم با عروسک هام بازی میکردم نفهمیدم کی بزرگ شدم و شونه هام اینقدر قوی شد که این همه غم را به دوش کشیدم و آخ نگفتم🤫  هروقت گفتم خسته ام هیچکس باور نکرد خستگی مو این شد ک خسته شدم از زندگی💔 دلم میخواد یک شب بخوابم و دیگه صبح نشه چون واقعا خستم🖤   من اونقدر زیادی مهربونم که بهم میگن احمق پس برای من از سیاست داشتن نگو آرزوی مرگ کردم مرگ هم یادم نکرد💔یکی از تناقض هایی که توی زندگیم تجربش کردم این بوده که؛دلم واسه یه نفر خیلی تنگ شده بودش ولی دیگه نمیخواستم توی زندگیم باشه.....عجیب بود نبود.....؟؟؟ نامهربانی آتشم زد....آتشم زد💔💔 من کاربر جدید نیستم از زمان اقدس اینجا بودم....دیگه نی نی سایت جذابیت اون موقع ها را نداره  (قول میدم یک روز بشم ناجی همه زنهایی که به اجبار ظاهری همچو کوه داشتند و از درون نابود....) یک روزی که خواستم از سایت برای همیشه برم داستان زندگیمو حتما تعریف میکنم امیدوارم اون روز آخرش باشه ی پایان شیرین نه مثل این ۳۰ سال تلخ💔

1402/10/21

|

00:16

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

eleeeeee

عضویت: 1399/06/10

تعداد پست: 4830

الهی فداتشم این چ حرفیه خدا نکنه ذکر زیاد بگو خدا دلتو اروم کنه میری خمام غسل صبر و حوصله کن خدا صبر ...

بعد دلش صبر شد؟

1402/10/21

|

00:16

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

mehraboanjan

مدیر استارتر

عضویت: 1402/07/27

تعداد پست: 4572

بعد دلش صبر شد؟

ی پسرهاش ده سالش بود فوت شد دومی ۱۶سالش بود شهید شد سومی پدر من بود ۴۰ سالگی مریض شد  فوت کرد تا اینجا مادر بزرگم سرپا بود از فوت پدرم زمین گیر شد چهارمی ک فدت شد دیگه آلزایمر گرفت و افتاد ی شب هم توی حیاط نشسته بود ستاره هه را میدید همونجور نشسته سر ب ستون گذاشت و تمام

 اونقدر ادای آدمهای قوی را در آوردم که خودمم باورم شد قوی ام 😏 هرکی دلش گرفته بود من بودم....هرکی غصه داشت من بودم.....هرکس از عالم و آدم بریده بود من بودم......ولی وقتی نوبت ب خودم رسید.....بازم فقط من بودم و من.....🙂🙂🙂 داشتم با عروسک هام بازی میکردم نفهمیدم کی بزرگ شدم و شونه هام اینقدر قوی شد که این همه غم را به دوش کشیدم و آخ نگفتم🤫  هروقت گفتم خسته ام هیچکس باور نکرد خستگی مو این شد ک خسته شدم از زندگی💔 دلم میخواد یک شب بخوابم و دیگه صبح نشه چون واقعا خستم🖤   من اونقدر زیادی مهربونم که بهم میگن احمق پس برای من از سیاست داشتن نگو آرزوی مرگ کردم مرگ هم یادم نکرد💔یکی از تناقض هایی که توی زندگیم تجربش کردم این بوده که؛دلم واسه یه نفر خیلی تنگ شده بودش ولی دیگه نمیخواستم توی زندگیم باشه.....عجیب بود نبود.....؟؟؟ نامهربانی آتشم زد....آتشم زد💔💔 من کاربر جدید نیستم از زمان اقدس اینجا بودم....دیگه نی نی سایت جذابیت اون موقع ها را نداره  (قول میدم یک روز بشم ناجی همه زنهایی که به اجبار ظاهری همچو کوه داشتند و از درون نابود....) یک روزی که خواستم از سایت برای همیشه برم داستان زندگیمو حتما تعریف میکنم امیدوارم اون روز آخرش باشه ی پایان شیرین نه مثل این ۳۰ سال تلخ💔

1402/10/21

|

00:23

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

eleeeeee

عضویت: 1399/06/10

تعداد پست: 4830

ی پسرهاش ده سالش بود فوت شد دومی ۱۶سالش بود شهید شد سومی پدر من بود ۴۰ سالگی مریض شد  فوت کرد ت ...

تسلیت میگم عزیزم

خدا شماها رو نگه داره در پناه خودش🌺💚

1402/10/21

|

00:25

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

mehraboanjan

مدیر استارتر

عضویت: 1402/07/27

تعداد پست: 4572

تسلیت میگم عزیزم خدا شماها رو نگه داره در پناه خودش🌺💚

ممنون عزیزم.خدا حفظ کنه عزیزانتون و اون عزیز از دست رفته ات در ارامش😘😘😘

 اونقدر ادای آدمهای قوی را در آوردم که خودمم باورم شد قوی ام 😏 هرکی دلش گرفته بود من بودم....هرکی غصه داشت من بودم.....هرکس از عالم و آدم بریده بود من بودم......ولی وقتی نوبت ب خودم رسید.....بازم فقط من بودم و من.....🙂🙂🙂 داشتم با عروسک هام بازی میکردم نفهمیدم کی بزرگ شدم و شونه هام اینقدر قوی شد که این همه غم را به دوش کشیدم و آخ نگفتم🤫  هروقت گفتم خسته ام هیچکس باور نکرد خستگی مو این شد ک خسته شدم از زندگی💔 دلم میخواد یک شب بخوابم و دیگه صبح نشه چون واقعا خستم🖤   من اونقدر زیادی مهربونم که بهم میگن احمق پس برای من از سیاست داشتن نگو آرزوی مرگ کردم مرگ هم یادم نکرد💔یکی از تناقض هایی که توی زندگیم تجربش کردم این بوده که؛دلم واسه یه نفر خیلی تنگ شده بودش ولی دیگه نمیخواستم توی زندگیم باشه.....عجیب بود نبود.....؟؟؟ نامهربانی آتشم زد....آتشم زد💔💔 من کاربر جدید نیستم از زمان اقدس اینجا بودم....دیگه نی نی سایت جذابیت اون موقع ها را نداره  (قول میدم یک روز بشم ناجی همه زنهایی که به اجبار ظاهری همچو کوه داشتند و از درون نابود....) یک روزی که خواستم از سایت برای همیشه برم داستان زندگیمو حتما تعریف میکنم امیدوارم اون روز آخرش باشه ی پایان شیرین نه مثل این ۳۰ سال تلخ💔

1402/10/21

|

00:27

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

eleeeeee

عضویت: 1399/06/10

تعداد پست: 4830

ی پسرهاش ده سالش بود فوت شد دومی ۱۶سالش بود شهید شد سومی پدر من بود ۴۰ سالگی مریض شد  فوت کرد ت ...

ببخش اینقد هی تایپ میکنم وقتتو گرفتم گلم

جاریم میگه مامانم ۱۵ تا بچه آورده ۵ تاش تو ۷ و ۹ و سه و .. اینا فوت شده

چ دلی داشته

1402/10/21

|

00:27

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

mehraboanjan

مدیر استارتر

عضویت: 1402/07/27

تعداد پست: 4572

ببخش اینقد هی تایپ میکنم وقتتو گرفتم گلم جاریم میگه مامانم ۱۵ تا بچه آورده ۵ تاش تو ۷ و ۹ و سه و .. ...

ن بابا گلم چ حرفیه.هعیی بنده خدا منم مادرم دوتا بچه بدنیا اورده و ازش رفتن یکیشون یکسال یکیش ۵روز چندتاهم تو بارداری،چ میشه کرد نمیشه با تقدیر و خواست خدا جنگید

 اونقدر ادای آدمهای قوی را در آوردم که خودمم باورم شد قوی ام 😏 هرکی دلش گرفته بود من بودم....هرکی غصه داشت من بودم.....هرکس از عالم و آدم بریده بود من بودم......ولی وقتی نوبت ب خودم رسید.....بازم فقط من بودم و من.....🙂🙂🙂 داشتم با عروسک هام بازی میکردم نفهمیدم کی بزرگ شدم و شونه هام اینقدر قوی شد که این همه غم را به دوش کشیدم و آخ نگفتم🤫  هروقت گفتم خسته ام هیچکس باور نکرد خستگی مو این شد ک خسته شدم از زندگی💔 دلم میخواد یک شب بخوابم و دیگه صبح نشه چون واقعا خستم🖤   من اونقدر زیادی مهربونم که بهم میگن احمق پس برای من از سیاست داشتن نگو آرزوی مرگ کردم مرگ هم یادم نکرد💔یکی از تناقض هایی که توی زندگیم تجربش کردم این بوده که؛دلم واسه یه نفر خیلی تنگ شده بودش ولی دیگه نمیخواستم توی زندگیم باشه.....عجیب بود نبود.....؟؟؟ نامهربانی آتشم زد....آتشم زد💔💔 من کاربر جدید نیستم از زمان اقدس اینجا بودم....دیگه نی نی سایت جذابیت اون موقع ها را نداره  (قول میدم یک روز بشم ناجی همه زنهایی که به اجبار ظاهری همچو کوه داشتند و از درون نابود....) یک روزی که خواستم از سایت برای همیشه برم داستان زندگیمو حتما تعریف میکنم امیدوارم اون روز آخرش باشه ی پایان شیرین نه مثل این ۳۰ سال تلخ💔

1402/10/21

|

00:29

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

eleeeeee

عضویت: 1399/06/10

تعداد پست: 4830

ن بابا گلم چ حرفیه.هعیی بنده خدا منم مادرم دوتا بچه بدنیا اورده و ازش رفتن یکیشون یکسال یکیش ۵روز چن ...

اونی که یکسال بود مامانت تونست تحمل کنه 

مامانت شکسته و پیر شده یا خوبه؟

1402/10/21

|

00:32

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

eleeeeee

عضویت: 1399/06/10

تعداد پست: 4830

عزیزم چ حرفای بیخودی مبپرسم ازت

وقتی پدرت رفته متمئنن مامانت شکسته شده

خدا پشت و پناه همتون باشه گلم

1402/10/21

|

00:33

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

mehraboanjan

مدیر استارتر

عضویت: 1402/07/27

تعداد پست: 4572

اونی که یکسال بود مامانت تونست تحمل کنه  مامانت شکسته و پیر شده یا خوبه؟

نمیدونم خییلی قبلتر از م بوده و هیچوقت راجعش حرفی نزده

ن بمیرم برای مادرم سنی نداره ولی خیلییی شکستس غم بیماری پدرم و بیوه شدن تو جوانی از پا درش اورد

 اونقدر ادای آدمهای قوی را در آوردم که خودمم باورم شد قوی ام 😏 هرکی دلش گرفته بود من بودم....هرکی غصه داشت من بودم.....هرکس از عالم و آدم بریده بود من بودم......ولی وقتی نوبت ب خودم رسید.....بازم فقط من بودم و من.....🙂🙂🙂 داشتم با عروسک هام بازی میکردم نفهمیدم کی بزرگ شدم و شونه هام اینقدر قوی شد که این همه غم را به دوش کشیدم و آخ نگفتم🤫  هروقت گفتم خسته ام هیچکس باور نکرد خستگی مو این شد ک خسته شدم از زندگی💔 دلم میخواد یک شب بخوابم و دیگه صبح نشه چون واقعا خستم🖤   من اونقدر زیادی مهربونم که بهم میگن احمق پس برای من از سیاست داشتن نگو آرزوی مرگ کردم مرگ هم یادم نکرد💔یکی از تناقض هایی که توی زندگیم تجربش کردم این بوده که؛دلم واسه یه نفر خیلی تنگ شده بودش ولی دیگه نمیخواستم توی زندگیم باشه.....عجیب بود نبود.....؟؟؟ نامهربانی آتشم زد....آتشم زد💔💔 من کاربر جدید نیستم از زمان اقدس اینجا بودم....دیگه نی نی سایت جذابیت اون موقع ها را نداره  (قول میدم یک روز بشم ناجی همه زنهایی که به اجبار ظاهری همچو کوه داشتند و از درون نابود....) یک روزی که خواستم از سایت برای همیشه برم داستان زندگیمو حتما تعریف میکنم امیدوارم اون روز آخرش باشه ی پایان شیرین نه مثل این ۳۰ سال تلخ💔

1402/10/21

|

00:33

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

mehraboanjan

مدیر استارتر

عضویت: 1402/07/27

تعداد پست: 4572

عزیزم چ حرفای بیخودی مبپرسم ازت وقتی پدرت رفته متمئنن مامانت شکسته شده خدا پشت و پناه همتون باشه گ ...

ن گلم چ حرفیه میفهممت خودتا سرزنش نکن.اره نابود شد خدایی،فداتشم ب همچنین

 اونقدر ادای آدمهای قوی را در آوردم که خودمم باورم شد قوی ام 😏 هرکی دلش گرفته بود من بودم....هرکی غصه داشت من بودم.....هرکس از عالم و آدم بریده بود من بودم......ولی وقتی نوبت ب خودم رسید.....بازم فقط من بودم و من.....🙂🙂🙂 داشتم با عروسک هام بازی میکردم نفهمیدم کی بزرگ شدم و شونه هام اینقدر قوی شد که این همه غم را به دوش کشیدم و آخ نگفتم🤫  هروقت گفتم خسته ام هیچکس باور نکرد خستگی مو این شد ک خسته شدم از زندگی💔 دلم میخواد یک شب بخوابم و دیگه صبح نشه چون واقعا خستم🖤   من اونقدر زیادی مهربونم که بهم میگن احمق پس برای من از سیاست داشتن نگو آرزوی مرگ کردم مرگ هم یادم نکرد💔یکی از تناقض هایی که توی زندگیم تجربش کردم این بوده که؛دلم واسه یه نفر خیلی تنگ شده بودش ولی دیگه نمیخواستم توی زندگیم باشه.....عجیب بود نبود.....؟؟؟ نامهربانی آتشم زد....آتشم زد💔💔 من کاربر جدید نیستم از زمان اقدس اینجا بودم....دیگه نی نی سایت جذابیت اون موقع ها را نداره  (قول میدم یک روز بشم ناجی همه زنهایی که به اجبار ظاهری همچو کوه داشتند و از درون نابود....) یک روزی که خواستم از سایت برای همیشه برم داستان زندگیمو حتما تعریف میکنم امیدوارم اون روز آخرش باشه ی پایان شیرین نه مثل این ۳۰ سال تلخ💔

1402/10/21

|

00:35

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب