دلم داره میترکه قربون چشمای روشنش برم که روزا اخر چشاش زرد شد بود دلم برا دستاش صداش نفساش تنگ شده اخ خداااااا روزی که رفتم سردخونه صورتش خونی شده بود از چشاش خون اومده بود بدنش هنوز گرم بود خدا من داره دلم میترکه دلم برا اینکه زنگ بزنه بگه تو هم همش بیرونی بشین خونه دیگه تنگ شده دلم برا روزایی که کد .تخفیف اسنپ تا میومد براش برا من میفرستاد تنگ شده بابا ببخشید هیچوقت روم نشد درست حسابی بوست کنم بغلت کنم بگم دوستدارم بابا منم ببر با خودت بابا این همه درد کشیدی یبار اخ نگفتی بابا یماه بود فهمیدی سرطان داری انقد زود تسلیم شدی تو که میگفتی من قوی ام اینارو میندازم بیرون کجا رفتی پ