تحمل صدا رو ندارم مثل اینکه ازارم میدن مخصوصا موقع خواب ،هم دوستدارم تو جمع باشم هم نمیتونم،چند وقت پیش عروسی رفته بودم وقتی همه خوشحال بودن من فکر میکردم من به این جمع و دنیا تعلق ندارم 🥲،انگیزه هیچکاری ندارم دیگه واقعا نمیکشم
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
خیلی وقته غمیگینم از ۱۵سالکی الان ۲۱سالمه الان بدتر شدم رو صدا حساسم ،استرس شدید دارم که میزنه به معدم ،اطرافیان حالمو از لوس بودن میبینن🙂منم تنها راهشو مردن تا هم اونا راحت شن هم خودم
منم همین احساس رو داشتم تشخیص دکتر افسردگیه دارم دارو مصرف میکنم و خوبم بهترم
برای استرسم دکتر مغزو اعصاب رفتم دارو داد ولی جوری بی قرار شدم نمیتونستم یه کارای روزانم برم واسه همین نخوردم ،الانم هردکتری برم اگه علائمو کامل بگم مطمئنن قرص تجویز میکنه
بخاطر اتفاقایی که پشت سرهم افتاد تو زندگیم دچار تضاد شدم نمیتونم خودمو با زندگی وقف بدم ،بودنم هم خودمو عذاب میده هم مادرم،هیچ چی. خوشحالم نمیتونه کنه نهایت چند لحظه ،همش احساس تنهایی شدید دارم از طرفی هم همش دوسدارم تو سکوت و تنهایی باشم
برای استرسم دکتر مغزو اعصاب رفتم دارو داد ولی جوری بی قرار شدم نمیتونستم یه کارای روزانم برم واسه هم ...
خب ببین من به یه سری دارو ها واکنش داشتم به دکترم میگفتم عوض میکرد. شما یه ماه دارو بخور اگر عوارض داشت به دکتر بگو بعضی دارو ها اولش یکم ناسازگارن بعد بدن خودشو وفق میده.
این حرفو نزن برای هرکسی هم مهم نباشی برای خودت ارزشمندی💓 مشکلی نداری از بچگیت؟ فکر و خیال؟
بیش از اندازه فکر و خیال میاد سراغم و درکنارش مدام استرس دارم واصلا کنترلش ازم خارج شده،وقتی جایی هممیرن چون عصبی شدم سرزنشم میکنن،پارسال سه مدت اروم شده بودم خیر سرم عاشق شدم ولی وقتی که نشد درسته فراموشش کردم ولی اینکه همیشهادما به جای من کسی دیگه رو انتخاب کنن باعثش حال الانمه که نه میتونم درس بخونم نه کار نه هیچ فعالیتی