زندگیم بهم ریخت تعادل اعصاب ندارم.
چهار ماه پیش نشسته بودیم که شوهرم گف میخام شمارمو عوض کنم گفنم چرا کف همینطور تا بعد یکساعت گوشیش زنگ خورد که دیدم بعلههه رفتم تو همراه مندیدم یکشنه عصر اولین تماس بوده تا روز دوشنبه حرف نزدن تا اینکه بار اخر زنگ زده و من فهمیدم
شوهرمم خیلی پشیمونه همش میکه یه غلطی کردم شماره دادم و بعدش مث چی پشیمون شدم خاستمم یهو سیمکارتمو بسوزونم که گفتم تو گیر میدی ک چرا عوض مردی و اینا خلاصههه بعد چهار ماه زنگ زنه زدم که گف تروخدا زنگ نزن 3ماه پیش تصادف کردیم کمرم شکسته