خسته شدم تاکی خدا منو نمیبینه
۲۷سالمه یازده ساله ازدواج کردم بادوتا بچه الان موندم چیکارکنم قبلا خیانت میکرد الان هرشب پای بساط مشروبه هرکاری دلش میخوادمیکنه آبرو برام نذاشته خودم دارم کارمیکنم خرج خودمو در میارم فقط بخاطر شرایط خانوادم تا الان موندم شما باشید چیکارمیکنید با یه آدم دائم خمر برم دردمو به کی بگم داداشاش از خودش بدترن قبلا اینجور نبود الان تا چیزی میگم میگه زیر فشارم حالم از خودم بهم میخوره که روز اول چشامو باز نکردم سطح خانوادیگشو ببینم جدا بشم حرف مردمم نابودم میکنه اینجا یه شهر کوچیکه هیچ پس اندازی ندارم بتونم برم از اینجا کمکم کنید