مرد ساده و صافی و اصولا بیشتر سرکار
نیم ساعت پیش یکی به گوشی(سادهش) زنگ زد و شوهرم ریجکتکرد و دوباره به گوشی لمسیش زنگ زد و شوهرم یه لحظه انگار فکرش درگیر شده باشه جوابامو سربالا داد!
دوساعت پیش گفته بود باید برم جایی یه ده دقیقه قراره یکی که بهم قرض داره قرضاش رو بده
دم رفتن گفتم عزیزم بی زحمت گوشیتو بذار من به نتت وصل شم نت ندارم کار دارم. گفت باشه بذار من یکمپول برا خودم انتقال بدم شاید لازمم شد تو مسیر. گوشی رو داد دستم وقتی رفت رفتم تو تماساش دیدم اونی که بهش زنگ زده بود تماسش رو پاک کرده
همه بدنم داره میلرزه