از بچگی یه گناه رو ناخواسته از ردی بی عقلی و ندونم کاری مرتکب میشدم
تا ۱۸ سالگی که اصن نمیدونستم گناهه
بعدش تصمیم گرفتم انجام ندم و نتونستم دیگه
چند وقت پیشم دوباره سعی کردم ولی امروز بازم نتونستم
نمیشه
زورم نمیرسه
هرکاری بگید کردم
اصلا الان اونی که شاکیه منم. اونموقع که یه بچه بی عقل بودم مگه برای خدا کاری داشت معجزه؟ که یه کاری کنه درگیر نشم؟
خانوما نیاید اینجا نمک بپاشید رو زخمم که یهو یه چیزی میگم ناراحت میشید
بعضیا فقط فاز اینو دارن بیان و نمک بپاشن
نمییییییییتونم خدایا
زورم نمیزسه
رومم سیاهه پیشت
توان جنگیدن ندارم دیگه
خیلی زور زدم
حالم بده
اگه قراره اون دنیا وحشتناک ترین عذاب ها رو بکشم پس حقمه!!
نمیتونم خسته شدم ازتم شاکیم
اومدم فقط غر بزنم خالی بشم منظور دیگه ای ندارم