2777
2789

ما قرار بود بریم سفر همسرم اعلام کرد خانوادشم بیان

مام تا حالا مسافرت دونفره نرفتیم

منم گفتم این سفرو نمیام الودگی اون شهر و بهونه کردم و گفتم کنسل بشه ولی به شوهرم فهموندم که من حال نمیکنم دیگه مسافرت چندتایی بریم مگه من چندبارتو این سنم هستم که نباید استفاده کنم

باورتون میشه وقتی تو سفریم ماشین ما پره من به ماشینای دیگع حسودیم میشه زن و شوهر تنهان؟

حالا عذاب وجدان گرفتم

عزیزم بهتره با شوهرت حرف بزنی ...اینکه هر دفه بهانه بیاری بی فایدس...بگو بهش دوست دارم چند سال اول زندگیمون تنهایی بریم سفر ...


اگه خدا بود ما این همه درد نمیکشیدیم 🫠

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

نه عزیزم کار خوبی کردین

تا چند سال دیگه هم بچه دار میشین بعد باز هم نمیشه زن و شوهری برین🫠🫠

زنده باد اشتباهات من...که بی‌پروا بهت گفتم دوستت دارم وُ تو رَم کردی... که خلافِ نظرِ خانواده رفتم دنبال علاقه‌م و بعد با مغز خوردم زمین وُ برگشتم وُ از صفر شروع کردم که شب امتحان نشستم فیلم دیدم و رفتم چرخیدم الکی وُ بعدش گند زدم. که بی‌حساب کتاب پولامو خرج کردم وُ خوردم به یه پیسیِ سنگین.که گفتم رفیقمه،از گوشت و پوست و خون گذاشتم براش اما همون آدم با پوستی که از من کَندن واسه خودش پیراهن دوخت...ببین هر طوری دلت می‌خواد قضاوتم کن. اما تو چه میدونی من اون لحظات چقدر زندگی کردم!زنده باد اشتباهات من. که توی تنهایی بغلشون می‌کنم. یه بغلِ محکم... اونا سهم منن از زندگی. من اون لحظات احساس زنده بودن داشتم. میفهمی؟؟؟؟؟؟
عزیزم بهتره با شوهرت حرف بزنی ...اینکه هر دفه بهانه بیاری بی فایدس...بگو بهش دوست دارم چند سال اول ز ...

روم نمیشه تو صورتش نگاه کنم بگم شاید با خودش بگه این بدجنسه

مادرش و دوست دارم ولی خب منم با هزارتا امید و ارزو اومدم…

نه عزیزم کار خوبی کردین تا چند سال دیگه هم بچه دار میشین بعد باز هم نمیشه زن و شوهری برین🫠🫠

اره دیگه خودشم میگه،بعد میگه حالا اینو بریم باز اون سفرای دیگه

بعد شوهر من مرخصیش کلا تموم میشه اگه اینو بریم🫤دیگه هم‌نمیدن بهش چون شلوغه سرکارشون

روم نمیشه تو صورتش نگاه کنم بگم شاید با خودش بگه این بدجنسه مادرش و دوست دارم ولی خب منم با هزارتا ...

رو نداره ....بگو من مادر جون بابا جون دوست دارم 

وقت هم زیاده که دسته جمعی بریم ولی دوست دارم 

اویل زندگی تنهای بریم ..

اگه خدا بود ما این همه درد نمیکشیدیم 🫠
اره دیگه خودشم میگه،بعد میگه حالا اینو بریم باز اون سفرای دیگه بعد شوهر من مرخصیش کلا تموم میشه اگه ...

نه اصلا به حرفش گوش نکن از همون اول زندگی هرطوری باشین تا آخر همونین هرجوری که دوست داری در آینده باشین رو باید از الان درست کنی و جلوی بعضی حرفا و رفتار ها وایستی

زنده باد اشتباهات من...که بی‌پروا بهت گفتم دوستت دارم وُ تو رَم کردی... که خلافِ نظرِ خانواده رفتم دنبال علاقه‌م و بعد با مغز خوردم زمین وُ برگشتم وُ از صفر شروع کردم که شب امتحان نشستم فیلم دیدم و رفتم چرخیدم الکی وُ بعدش گند زدم. که بی‌حساب کتاب پولامو خرج کردم وُ خوردم به یه پیسیِ سنگین.که گفتم رفیقمه،از گوشت و پوست و خون گذاشتم براش اما همون آدم با پوستی که از من کَندن واسه خودش پیراهن دوخت...ببین هر طوری دلت می‌خواد قضاوتم کن. اما تو چه میدونی من اون لحظات چقدر زندگی کردم!زنده باد اشتباهات من. که توی تنهایی بغلشون می‌کنم. یه بغلِ محکم... اونا سهم منن از زندگی. من اون لحظات احساس زنده بودن داشتم. میفهمی؟؟؟؟؟؟
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز