2777
2789

من دیشب از پریدی دلم به شدت درد میکرد

و زود رفتم تو رخت خواب و از اونجا تا صبح یکسره خواب دیدم

یکیشو یادم مونده کامل و تمام جزئیات

خواب دیدم پسرعمه (علی) که الان بزرگه و زن و بچه داره اسم دخترش ثنا هست اینا فرضیه اسم واقعی نگفتما

یه بار خونه مادربزرگم تنها بودم دیدم زنگو زدن درو باز کردم و دیدم علی اومده سلام علیک کردم ولی اون خیلیعصبانی بود بهم گفت بیا بشین 

رفتم نشستم ،گفت دیگه حق نداری  با دخترم ثنا  حتی حرف بزنی دیکه نمیخوام تو خونمون ببینمت حتی تو مهمونیا 

آقا من حاج و واج مونده بودم که چیکار کردم آخه

بعد یهو رفت سکانس بعدی خواب یا شایدم من یادم رفته

خونهی عمم بودیم و عمو و والدینم  بودن 

یه دفعه دیدم علی جلوی همه داره از من بد میگه به دروغ

درست یادم نمیاد می گفت که من به دخترش گفتم مامانت چرت و پرت میگه و تو (ثنا) نباید به حرف مامانت گوش کنی

من حاج و واج مونده بودم والیدنم و بقیه فقط نگاه میکردن حتی یه نفرم حرف نمیزد

زنش اون وسط اومد جلوی مامان بابام و بهم گفت باشه دستم درد نکنه حالا دیگه من چرت و پرت میگم ؟!


بعد پرید سکانس بعدیه خواب

والدینم نبودن من تنها بودم ،علی و عمه ها و عمو و مامانشون و زن علی اوناجا بودن

وقتی دیدم اینجوریه رفتم چادرمو برداشتم تا از خونه برم بیرون (چادی نبودم اما اینجا چادر سرم میکردم) یکهو دیدم   


یک هو دیدم کیفو گوشیم نیست 

علی گفت کجا حالا باهم کار داریم 

گوشیشو درآورد شروع کرد فیلم گرفتن من تا دیدم  اوضاع اینجوریه 

یه چیزی رو میز از من بود هنوز همونو برداشتم با چادرم و زدم بیرون 

چادرو سرم کردم اما تهش باز نمیشد 

دویدم تو خیابون و همیطور داد میزدم کمک کمک و گریه میکردم هیچ آدم یا ماشینی من نمیدید انگار 

رفتم از اونور خیابون رد شم که نزدیک بود یه ماشین بهم بزنه 

رفتم تو پیاده رو و فقط میدویدم و کمک میخواستم ولی علی دیگه پشت سرم بو 

رفتم وسط خیابون نمیدونم چی شد هردو مون از روی میشینا به ماشین اونطرفی میتونتیم بپریم😑🤣🤣

اما دیگه علی بهم رسید و گرفتم انجا از روی ماشین خوردم زمین و یه ماشین از روی دستم رد شد حالت خواب و بیدار بودم تا بیهوش شدم

وقتی به هوش اومدم دیدم توی وانتش گذاشته منو و آفتاب خیلی سوزانه 

یکی دیگه هم تو ماشین کنار دستش بود که هر لحظه یه بار مطمئن میشد من عقب هستم و دستم به شدت درد میکرد

رفت تو صحرا ها و کنار یه شالیزار وایساد

زمین جوری یود که حدود سه چهارم اون رو پرنج کاشته بودن 

و توی اون یک چهارم یه دسته پسر تقریبا ۱۰ ساله داشتم فوتبال بازی میکردن

علی با یه سطل از وانت اومد پایین

از آب کف شالیزار دوتا سطل ریخت روی من

پسرای دیگه مونده بودن من چرا اینجام 

بعد علی بهشون گفت همونه که گفتم میارم

دیگه از خواب پریدم و جالبیش اینه  دستم درد خفیف داشت🙄

چون اعصابم خیلی خورد شده بود گفتم بنویسم تا از ذهنم بره بیرون

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز