داشتم با رفیقم دعوا میکردم یهو وسط دعوا عینکش رو برداشت گفت فعلا نمیخوام ببینمت شما ۴ تا مرد رو با یه دست پاسور بذار تو یه اتاق برو پونزده سال دیگه بیامیبینی هنوز دارن سیگار میکشن، چایی میخورن، میخندن و حکم بازی میکنن بعضی آدما اخلاقا شون مثه نیسان آبیاس، اصن مهم نیست حق با توئه یانه، همینجوری حرف خودشون و میزنن
هیچی یه دونه مرغ عشق دارم از صبح تا شب داره میخونه و چهچهه میزنه مخمو خورده همینو دارم به زور تحمل میکنم من نشستم دارم گریه میکنم اون داره آواز خوشحالی سر میده😐