از وقتی طلاق گرفتم خانوادم دیوونم کردن میگن حتما تقصیر تو بوده تو نتونستی زندگی کنی.چون خواستن منو برگردونن و نرفتم حالا پدرم حتی نمیذاره از خونه بیرون برم با پول مهریه ام ماشین خریدم نمیذاره پشتش بشینم.مامانم توقع داره حتی یه ثانیه گوشی دستم نگیرم و فقط کار کنم...افسردگی گرفتم تو خونه چیکارکنم از دستشون نه از شوهر شانس اوردم نه خانواده
با پول مهریه ات باید خونه اجاره میکردی مستقل میشدی هیچ احدی حق نداشت جلوت و بگیره چون تو دیگه اختیارت کاملا دست خودته
یه مدت بزن به بی خیالی قلاب بافی خیاطی دستگیره و دمی دوختنی نقاشی یه چیزی دست خودت بگیر درست میشه توجه ها از روت کم میشه میبینن نمیتونن عذابت بدن
عزیزم خانواده ات چرا ازین رو به اون رو شدن ، یادمه تو همه تاپیکات از شوهرت و خانواده ش گله داشتی اما میگفتی شکر پدر و مادرم حمایت میکنن پس چرا اینطوری شد،؟؟
ی بار تو تاپیکات گفتی کردی
کرد کجا هستی ،؟؟؟
منم کردم
کرد سنندج
الهی بگردم برات رو خونوادتم از طرف بیرون فشاره جواب یاد مادر پدرت بده که از مردم حرف نخورن مثلا بگن دخترم تو سری خور نیست مثل نسل قدیم تحصیل کردس زیر بار زور نمیره بیسواد و کودن نیست بشینه با هر شرایطی بسازه اینجور جواب بدن کم کم بقیه میفهمن دهنشونو باید نگه دارن. بشین باهاشون صحبت کن همین فکرتو بگو بهشون بگذار یه کم بترسن .من بجه بودم یه همسایه داشتیم ترک بودن زنه طلاق کرفته بود بچشم پیش شوهرش بود خانوادش و داداشاش خیلی اذیتش میکردن یبار داشت با مامانم تو کوچه درد و دل میکرد میگفت الان داداشم بیاد ببینه بیرونم دعوا میکنه اخرم انقدر اذیتش کردن خودش دار زد خدا رحمتش کنه برا خودت یه سرگرمی درست کن کمتر از این فکرهای مخرب بیاد سراغت
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
