از وقتی باردار شدم کلا زندگیمون از این ور به اون ور شد،تو بارداری ک کلا ازم دور بود میگفتم بخاطر باداریم میترسه نزدیکی کنیم بعدش کم کم شروع شد به سرد شدن بهم توجه نمیکردحلاصه رسید و من زایمان کردم گفتم حتما بهد زایمان درس میشه،درست نشد که هیچ بدترم شد😭😭 کلا بی تفاوته نسبت به من ۲ ماه بعد زایمان اولین رابطرو داشتیم اونم من رفتم سمتش یعنی تو این ۵ ماه ک زایمان کردم ۵ ۶ بار رابطه داشتیم😔،مریض میشم توجه نمیکنه جایی درد میکنه نمیپرسه چیشده همش الکی بهونه میاره دعوا بندازه و هرچی از دهنش میادو بهم میگه ،اولویتش خانوادشه
این کاراش باعث شده منم توجهم به اون کم بشه،توخونه انگار خواهر برداریم اینجوری بگم بهتون 🥲
خیلی غصه میخورم خیلی عذاب میکشم از بیتوجهیش ،میدونم اهل خیانت نیس گوشیش همیشه دست منه
نمیدونم چرا زندگیمون اینجوری شد خیلی سعی میکنم اینجوری کنار بیام ولی واقعا سخته محبت ندیدن از شوهر
شما بگید چیکار کنم شرایط طلاق ندارم نمیخوام بچم بی مادر بزرگ شه😭😭
خدایا خودت کمکم کن