اولش بگم همش نمیتونم تو ی پست اول بگم طولانی میشه پس لطفاً صبر کنید بخونید بعد راهکار بدید
اول از خودم شروع میکنم ۲۱سالمه دانشجو ام تازگیا سرکار میرم قبلا سه سال پیش هشت ماه ی دوستی ناموفق داشتم و دوستانه جدا شدیم و تو تمام مدت امید برگشت داشتم که دیدم نیومد منم تو این مدت تمام تلاشم کردم فراموشش کنم.
بگو عزیزم
بگو
سه هفته ای با آقا پسری آشنا شدم ۲۵سالشه
لیسانس حسابداری داره
از ۱۸سالگی هم درس خونده هم دستش تو جیب خودش بوده
هم سربازی رفته ۷ماه بعد معاف شده
دوتا ماشین داره
تو این مدت آیدی تلگرام همو داریم عکس همو دیدیم
من نمیخواستم برم تو رابطه باهیچکی به تفاهم نمیرسیدم
اما پسر مهربونی باادب و.....
اما چهره اش زیاد دوست ندارم
بین خوبی های که داره واقعا نمیدونم می‌خوامش یانه
میترسم دل ببندم بعدش خودم عذاب بکشم
خیلی تو پیام ها داره برای من صد خودشو می‌ذاره
خیلی دوست داره واسم خرج کنه منو ببره بیرون
تو این مدت ۱۰۰۰بار گفته بریم بیرون بیام دنبالت و...
هروز صبح میره سرکار ویس صبح بخیر با انرژی
کل روزش درگیره کار بعد ورزش ایناست
رفیق داره سه تا هفته ای یکبار میره بیرون باهاشون
از طرفی مامانش و باباش خواهرش منو میشناسن میدونن یکی اومده تو زندگی این آقا
و جوری که تو حرفاش مشخصه تهش به ازدواج فکر میکنه
یعنی درگیر رابطه بی سرو ته نمیشم انگار
رابطه اش با خانواد اش خوبه
رابطه اش با خواهر و مادرش خوبه
عکسشو بذار
ی پسر قد بلند چهارشونه. بور
عینکی و بینی بزرگ موهاش خرمایی روشن
چشمای قهوه ای دندون ریز مرتب
بینش عمل کنه خیلیییی خوشگل تر میشه واقعا ازاین رو به اون رو میشه میدونم حتی بهش خیلی آروم دوستانه گفتم این تغییر کنی خیلی جذاب تر میشی استقبال کرد
