من کل روز ور دل مامان بابام و کاراشون انجام می دم.
من رفتم سر یه کار خوب که باعث افتخارشون باشم.
هرجا می خوان برن من می برمشون ولی انگار که مهناز(خواهرم)از اسمون افتاده وسط دامنشون
انگار نوکر باباشونم. اون خانم بشینه پاشو بندازه رو پاش پدر مادر هم از سرو کولش برن بالا و قربون صدقش برن و بگن وایی دخترمون فرشتس.
مگه من چیکار کردم؟ کدوم رفتارم زشت بوده تروخدا یا فقط یدونه بچه بیارین یا اگر چندتا میارید فرق نزارید