مشکلات زیادی با مامان و مامان بزرگم دارم یکم توی تاپیک های قبل توضیح دادم که مامانم کامل در اختیار اونا هست .اما الان این انفاق افتاده که مامان بزرگم کاری داشت به خاطرش سهروز همه چی رو ول کردیممن و مامانم رفتیم شهرستان موندیم به خاطر اینا من سرما خوردم حالم خیلی بده .حالا که برگشتیم (دیشب رسیدیم) دوباره زنگ زده مامانم بره اونجا حمالی کنه!!! من حالم بده نیاز دارم مامانم پیشم باشه یه خرید الزامی هم دارم خودم تنها برم خطر ناک محلمون خطر داره الانم هوا تاریکه بابامم سر کاره
الان مامان منو مامانش کشونده ب
دوباره اونجا به خدا مامانم به خاطر اینا پیررررر شده .کلی خواهر برادر داره اما همشون میگن کار دار فقط یکیشون کارمنده اونم که دائم الکار نیست
خدا نجاتم بده چی کاااااار کنم من هر چی تو خونه مراعات میکنم مامانم درد هاش بد تر نشه این مادرش اینجوری میکنهههههه