ببین رابطمون هدف دار نیست صرفا. یعنی هیچ حرفی از ازدواج نزدیم و ب هم قول ندادیم. بلکه اون گفت من از ازدواج ترس دارم بنا ب دلایلی و تاحالا به ازدواج هم فکر نکردم و گفت بنظرم تصمیم ب ازدواج یهو میاد.
ولی از اونجا ک ادم بشدت مهربونو صبوریه و تاحالا مثلش ندیدم و حس میکنم ادم مناسبببب منه تصمیم داشتم باهاش ادامه بدم شاید بعدا تصمیمش عوض شد و به ازدواج ختم شد. مطمعنم خوشبختیم تضمین بود.
برا همین دلم نمیخاد از دستش بدم ب این اسونی. و حس میکنم بعدا حسرتشو میخورم اما از اونجا ک ادم خیلی مغروریم خیلی ترس دارم ازش بخام و نمونه و غرورم خورد بشه 😔
برا همین