2777
2789

بازم ببخشید ک تند تند تاپیک میزارم قصدم اینه شمام از تجربیاتتون بگید و راهنماییم کنید چون منم تازه عضو شدم 

خلاصه داستان اینه ک امشب همه جمع بودیم خونه مادربزرگ شوهرم چون مادرشوهرم و خواهرشوهرام بعد چند وقت اومدن از شهر دیگ و امشب یلدا داشتن  و موقع خداحافظی شوهرم واستاده بود تا با اون دختره ک تو تاپیک قبل گفتم مطلقه س و خیلی با شوهرم صحبت میکنه خدافظی کنه هرچی بهش گفتم کیفمو بیار نیاورد منم یجوری نگاش کردم بعد که خدافظی کردن همه نزدیک در شدن فقط مادرشوهرم و دایی شوهرم موندن من دوباره گفتم کیفمو بیار کم کم بریم اونم گفت حلا میارم دوباره تکرار کردم کیفمو بده گفت خودت خب بیا بردار یه قدم بیشتر نیست منم واقعا کنترل اعصابم دیگه دست خودم نبود با عصبانیت توی چهرم ولی اروم ادمدم سمتش گفتم گوشیمو بگیر گفت یا ابوالفضل واسه چی همچنان مادرش و داییش داشتن نگاه میکردن مارو گفتم میخام برم با خاله خدافظی کنم بعد گفت اعو بعد منم رفتم سمت اتاق

انقد عصبانی شدم و خودمو کنترل کردم که اصلا نمیدونم چرا اون لحضه گوشیمو دادم بهش

الان میگم کاش بیشتر خودمو کنترل میکردم و جلوی دایی و مادرش حتی همین کارم نمیکردم هرچند ک خیلی ریلکس بودم



بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

چرا زنها اینقدر بهم بیرحمن. تا یکی مطلقه میشه اینهمه بهش همه سوء ظن دارن. چه کاریه آخه. 

  وقتی کتاب هست چرا همه چیز رو خودمون تجربه کنیم.‌ دومین اعتقاد: فداکاری نکنیم..ثمره فداکاری انتظارات بیش از حد از طرف مقابل میشه. 🧚‍♀️🧚‍♂️🧚🌷
اخه ۴ بار طلاق گرفته

پس حق داری مورد مشکلی داره .ببخشید زود قضاوت کردم 

  وقتی کتاب هست چرا همه چیز رو خودمون تجربه کنیم.‌ دومین اعتقاد: فداکاری نکنیم..ثمره فداکاری انتظارات بیش از حد از طرف مقابل میشه. 🧚‍♀️🧚‍♂️🧚🌷
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792