با مادرشوهری که توی همچی بخواد دخالت کنه چیکار میکنید؟🤨🤨🤨

مشکلات بزرگتر داریم عزیزم چتر میشن تو خونم خودشو میزنن به مریضی که سوا نباشیم اگه ببینه همسرم بهم توجه می‌کنه برام وسیله میخره پشت سرم فحش میده و نفرین می‌کنه من دارم دختر همسرم رو هم بزرگ میکنم پشت سرم بهش می‌گفت دوسش نداشته باش اون که مادرت نیست خیلی اذیتم کرده دلمو خیلی شکونده همسرم هم فقط یه هفته یادشه بعد یه هفته پشت مادرش رو میگیره میگه هنوز یادته اون مقاله قبلانه 

دست خودشون نیست دائم نگرانن، دلشوره دارن، مامان من اینجوریه، اگه تلفنشو جواب ندم، به هرکی دستش برسه زنگ میزنه تا منو پیدا کنه، حرفی هم بزنم میگه مادر نشدی تا بفهمی نگرانیای منو،، جالبه که من 3 تا بچه دارم و این حرفو بهم میزنه 😁

دقیقا ،استارتر همین کارهایی که ایشون گفتن بهترین راهکاره 

کنترل گراست

داداشه منکه یه ساله عقدکرده ازدست مادرزنش عاصی شده...زنیکه زندگی روزهرکرده بهشون😒

این وابستگی خوب نیست یه نوع آزاره و بدتر اینکه این مادرا جوری بچه ها رو بار آوردن جواب تلفن ندن عذاب وجدان میگیرن 🤷‍♀️

خوبه که این طور وقتها بگه جایی ام نمیتونم صحبت کنم کار دارم و زودم قطع کنه 

با شوهرت صحبت کن با ملایمت راضیش کن زنگ هاشو یکی درمیون جواب بده و بعدهم به مادرش بگه احتمالا اگر شرایط همینجوری باشه به فکر جابجا شدن باشین، به شوهرت هم بگو خودش رو برای دیدن قلب درد های نمایشی و گریه و زاری اماده کنه و زیربار نره و باور نکنه

عزیزم شمارو میخواد کنترل کنه شما زندگیتون روابطتتون شوهرتون  همه چیز رو خودشم الکی به مریضی میزنه که به شما وهمسرتون احساس گناه وعذاب وجدان بده وبگه خیرخواه  شماهستم فوضولی هاش ر توجیه کنه  عزیزم باهاش درگیر نشو ظاهر روحفط کن که آره شماخیرخواه ماهستین مایم شمارو دوست دارین  ولی کار خودت روبکن

اصلا وابستگی نداره، اگر 6 ماه هم خونه اش نرم عین خیالش نیست، فقط همین که از دور کنترل کنه ببینه زنده ام براش کافیه، اما همین استرس و نگرانیش منو دیونه میکنه 

خوب اینکه کنترل نیست ،کنترل یعنی ببینه بیرونی پیله کنه دقیقا کجایی چی خوردی کی میای؟

آره دیگه زنگ میزنه ببینه کجایی چکار میکنی، چرا تا این موقع بیرونی، شام چی داری ناهار چی داری، 

بعدم فکر کن 4تا خواهریم، با هممون این کارو میکنه