من قبلاً خیلی کینه ای بودم باهم آدم بدها لج بودم هر کی بهم بی محبت میکرد جبران میکردند.
اما به ۳۰سالگی که رسیدم کلا با آدمایی که آزارم میدادن قطع رابطه کردم.
گفتم همه آدما رو خدا فرستاده تا ازشون چیزی نصصیبم بشه.اونایی که بدی کردن بهم،با خودم فکر میکردم خدا چیو میخواد از طریق این آدم بهم بگه...
اونایی که بهم دروغ گفتن فهمیدم دروغ نگم..
اون فامیلایی که تو سفر بهم جا ندادن و ازم پذیرایی نکردن،فهمیدم مسافر که میاد چقدرررر جای تمیز و یه دوش و استراحت چقدر براش لازمه و مهمون نواز شدم.
کسایی که تو خونم مهمون بودن و کمکم نکردن فهمیدم چقدر میزبان به کمک احتیاج داره و کمک کردم تو مهمونی ها...
و....