ده ساله عروسی کردم. حتی یکسالم یه بفرمای الکی نزده یلدا بریم پیششون.یه بار سه سال پیش خودم رفتم، دو تا انار گذاشت تو ملامین گفت همه چی گروووونه ما پول نداریم و...
یه سال دیگه رفتیم چندتا کدو پخته گذاشت تو پیشدستی اورد.
پارسالم شوهرم میخواست بره بهشون سر بزنه، ساعت ۱۱بود. مادرشوهرم گفت ما خوابیم،نیا.
در صورتی که همیشه تا سه چهار صبح بیدارن.
بعد انقد برام عجیبه میبینم همه جا بحثه بریم یلدا خونه کدوم مامان بابا.
میگم چرا مادرشوهر عتیقه من از این کارا نمیکنه.
حتی عقدم بودم، یلدایی نیاورد. گفت ما امشب فلان جا دعوتیم، تو هم لباس بپوش با ما بیا🫠🫠🫠