سلام خانم من الان هشت ساله شب یلدا میرم خونه ی پدر شوهرم .واقعا بهم بد میگذره .یعنی از حرکات بچگانه مادرشوهرم بگم حال همتون بد میشه
سه تا میز میکنه از خوراکی .بعد میدونه من از ژله بدم میاد یه ظرف ژله میگیره دستش به من تعارف میکنه و آجیل و هر چیزی که به نظرش خیلی جذابه رو میزاره جلوی شوهرم و خودش .شوهرم چند بار بهش تذکر داده در غیاب خودم و این خانم یکم رفتارش اصلاح شده ولی من از اونجا متنفرم .تا نشسته داره کارایی که عروسان و پسرای دیگه برای پدر مادراشون میکنن میگه و کلا خیلی فضاش سنه .بخدا بخاطر خوراکی و این چیزا نیس .من از اینکه مجبورم برم اونجا و شب به این قشنگی رو با این فرد بگذرونیم حالم بده میشه دیگه .اونقدر شوهرم از پدر و مادرش خجالت میکشه که حتی روش نمیشه جلوشون بهم تعارف کنه و کلا خانواده س چهار نفرن.نه جاری دارم و نه خواهر شوهر