خب من دانشجوام سالن مطالعه مرکزی دانشگاه اینطوریه که هر کس جای خودشو داره ،منم جدیدا رفتم ،بغل دستیم یه دختره س خیلی احمقه ،کلا یا سرش تو گوشیه یا با دوستاش حرف میزنه و پچ پچ میکنه و من کلا فقط یه بار تذکر دادم ،بعد این مهندسی کشاورزین،از منم در مورد رشته م پرسیدن منم گفتم بعد نگفتم که دارم واسه استخدامی میخونم ،بعد دیده کتابام متفاوته هی پچ پچ میکنن و میگن رشته ش و دروغ میگه ،یا میگه چقد چاقه ،چقد زیاد میخوره ،چرا اینطوری میشینه،اه چقد صدای نفسش بلنده،بعد من صبح میرم تا عصر بکوب میخونم ولی اون میانگین یک ساعتم نمیخونه ،گفتم به خودم نگیرم ،نمیخوام جو متشنج شه چون میخوام طولانی مدت برم و اینکه بقیه میزها خوب نیس ،یا پره ،نمیخوام باهم بد شیم ،چون رو درس خوندنم تاثیر میزاره ،یه بار بهش گفتم با ادب که حرفاتونو میشنوم ،گفت کدوم حرف اینکه خیلی بلند نفس میکشی ،گفتم واقعا متاسفم بابت اون چون دست خودم نیس بعد اونم معذرت خواهی کرد ولی همچنان ادامه میده کن چند بار عطسه کردم ،خیلی کم ،یه برگه گنده زده به دیوار ماسک بزنه هرکی مریضه ،من اصلا سرما نخوردم ،تقریبا ۶تا دوست داره ولی من اونجا تنهام ،چی کار کنم که نه اعصابم خورد شه نه ادامه بده ،یه بار برا همیشه سرش داد بزنم موقع حرف زدن؟