سر خواهرش یه بحثی باهم داشتیم دوروزه قهریم امروز من رفتم خونه مامانم شبم نموندمو برگشتم اومدم خونه میبینم شوهرم نیس از ساعت11ونیم تا 1وربع زنگ زدم هرنیم ساعت یکبار جواب نداد نگرانش شدم پشت هم زنگ زدم و پیام دادم که کجایی نگرانت شدم بعدابنهمه زنگ زدم پیام داده مگه کجایی اینم بگم خودشم خوب می‌دونه چقد تا دیر وقت بیرون موندنش بدم میاد و می‌دونه من توخونه تنهایی میترسم تاحالا همچین اتفاقی نیفتاده بود که این ساعت خونه نباشه منم دیگه نه پیام دادم نه زنگ زدم داره سرم میترکه باید چه برخوردی کنم باهاش هنوزم نیومده
ولش کن خودش میاد. اکثر مردا زیادی تحویل میگیری میزنن توبرق
مردا همیشه یه پسر بچه کوچولو تو وجودشون هست که آدم رو حرص بده
هیچی قهر کن
چرا دنبال برخوردید فقط
مقتدر باش و قهر کن محلش نده
اومد سمتت بگو اینو بدون از دستت ناراحتم و تکرار کنی ارزشتو پیشم از دست میدی و به تنهایی زندگی کردن عادتم میدی
تو نرو سمتش
نه بابا داد و بیداد چرا
اصلا نباید هیچوقت دعوا کنی
چرا خودتو کوچیک میکنی اخر اسمت باشه جیغ جیغو
نرو سمتش اصلا بدون هیچ دعوایی
اومد خودش سمتت هر روزی
بهش بگو میری دو شب میای
خوبه داری به تنهایی زندگی کردن عادتم میدی
چون دیگه نمیترسم شب تنها باشم
منم جوری که دیشب زنگ زدم مامانم تصویری لباس نوزادی هایی که گرفتمو نشونش بدم نت ضعیف شد مامانم زنگ زد میگه حرص نخور قربونت برم عکس بفرست
الهی من قربونش برم که انقد درکم میکنه بابام همینطور میگه صورتت پف کرده خوشگل تر شدی اخرای بارداریمه
بر عکس شوهرم انقد انقد حرصم میده اذیتم میکنه حاله من لوس نیستما ولی کوچکترین چیزا حرصم میدن کاری نمیتونم بکنم میریزم تو خودم انقد حرص میخورم که تو سن ۲۰ سالگی کلی موی سفید جلوی موهام دراومده
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
