سلام اینایی رو که میگم ازتون میخوام با دقت بخونید وخواهرانه راهنماییم کنید من کلی غصه میخورم این روزا
بابتش .من سال ۹۸ توسط شهید عبدالمهدی کاظمی توی اردوگاه شهید باکری چادری شدم خلاصه اعتقاداتم طی این چند وقت به نسب بالا رفته اونقدری که امسال به عنوان خادم به همون اردوگاه برگشتم و این مذهبی بودن من گرچه خیلی جاها به نفعم بود ولی بعضی مواقع هم دلشکستگی هایی رو هم به همراه داشت این که توسط اطرافیانم که مذهبی نیستن سرکوفت و مسخره میشم در باب بحث ازدواجم به مشکل خوردم اینکه شغل بابام یه طوری هست که غریبه ها شاید براشون سخت باشه باهاش کنار بیان و اقوام هم مشکلی ک هست این خط فکریشون با من متفاوته خواستگار میاد ولی توقعی که برام ایجاد شده شبیه هیچکدومشون نیست این چند روزه راه های مختلف توسل و توکل رو پیش پای خودم گذاشتم این که یه ادمی باشه پابه پای من گلزار و هیئت بیاد امام حسینی باشه ولیکن هر چی اومد ....
خلاصه که دعام کنید از این که با آدم غیر مذهبی ازدواج کنم میترسم ؛اینکه شبیه به گذشتم بشم
ولی امشب با حضرت زهرا یه معامله میکنم میگم من بخاطر شما حفظ حرمت میکنم چادرمو نگه میدارم شمام یه نگاهی به احوالات ما بنداز خیلی دعام کنید بچه ها😭😭😭💔ا