همیشه با خودم فکر میکردم که خدا مهربونه ولی..از بس انتظارتو کشیدم تواین یه سال هرروزش برام عذاب آور بود تا اینکه تو اومدی و شدی همه ی وجودم دیگه برام هیچی مهم نبود اینکه خونه نداریم اینکه برا دکتر رفتن وسیله نداریم اصلا دیگه مهم نبود فقط سالم بودن تو شده بود همه چیزم رفتم دکتر سونو نوشت گفت برو که ببینم جاش خوبه وقتی رفتم گفت ساکش تشکیل شده و داخل رحمه از خوشحالی نمیتونسم کفشامو بپوشم دلم میخواس زودتر برم به بابات بگم که بالاخره بابا شد هرچند سخت بالاخره شد.نمیدونی وقتی بهش گفتم چقدر خوشحال شد رو ابرا بودیم دوتامون ۱۸ روز فقط دووم اورد این خوشحالی فقط چن روز...همیشه همین بود عمر خوشیم کوتاه و ناراحتی تا دلت بخواد جمعه دلم شدید درد گرفت .دلم شور میزد ولی لکه بینی نداشتم دلم خوش به همینش بود شاید رحم داره جا بدز میکنه فرداش زنگ زدم دکتر گفتم درد لگن دارم گفت برو سونو .رفتم همونجای سری پیش دل دردم شدیدتر شد و رفتم سرویس لکه دیدم دنیا توسرم خراب شد ساعت خیلی کند میگذشت نمیدونسم چیکار کنم تا نوبتم شه همه از تو ظاهرم فهمیدن که یه مشکلی دارم و استرس نوبتشونا دادن به من وقتی رفتم تو تو دلم نذر کردم اگه سالم بودی و پسر شدی اسمت علی اصغر بذارم همونجا نذر کردم .ولی دلشوره داشتم وقتی سونو کرد گفت خارج رحمه.قلبم شکست شنیدم صداشو پاهام داشت میلرزید الانم که برات مینویسم داره میلرزه .من باورت کردم هرروز برات حجرات میخوندم سپرده بودم به خدا .مگه میشه...گفتم مطمعنی خودتون گفتید داخل رحمه فقط جوابم گفت مشخص نبود نمیتونسم بلند شم من مُردم همونجا تو همون تخت.فقط به زور بلند شدم و برام نوشت که اورژانسی برم بیمارستان تموم راه چیزی نمیگفتیم دوتامون اصلا باورمون نمیشد چقدر باهات حرف میزدم عزیزم چقدر اون ۱۸ روزی که بودی تو دلم خوشحال بودیم و میخندیدیم دوتامون .از استرس تموم تنم میلرزید باید عمل میشدم چون خونریزی داخلی کرده بودم.هنوزم باورم نمیشه که نیسی دیگه...کاش بودی ۲۰ آبان بدترین روز زندگیم شد سه روز بعدش سومین سالگرد ازدواجمون بود و من تو خیالاتم نقشه کشیده بودم براش که سه نفره شدیم بالاخره ولی چیشد....خدا نخواست فرقی نمیکنه همه میگن مگه چی بود این نشد یکی دیگه یا جوون نبوده که مرده ...ولی نمیدونن برای مادر از همون لحظه ای که میفهمه مادر شده دیگه کوچیک و بزرگش فرقی نداره .خیلی تنهام خدا هم دیگه منا نمیبینه فقط دارم تحمل میکنم و حسرت میکشم اخه همه مادر شدن دوروبریام ولی من....فقط دلم میخوام بمیرم ته تهش یه جون باید بهت بدم دیگه .تو یه زندگی و آرامش به من بدهکاری خدا..خیلی بدهکار خستم کاش تمومش میکردی
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
منم عین خودت سه سال ازدواج کردم یه سقط داشتم یه خارج از رحمی که لولم رو در آوردن
برای منم ترمیم کردن ولی مشکلی نداشتم نمیدونم چرا خارج رحمی شد .توش موندم دارم عذاب میکشم قبلش عکس رنگی رفتم مشکلی نداشتم فقط تنبلی ولی زیاد نبود شوهرمم یکم ضعیف بود که با دارو حل شد
من خودم فهمیدم که دلیلش وجود هورمون مردانه و کمبود پروژسترون توی بدنمونه و هرکسی خارج رحمی بود موی زائد داشته تو صورتش.ویتامین c و eپروژسترون داره و کمک کنندس.گفتم بهت بگم به دکترت بگی یه آزمایش پروژسترون برات بنویسه من تازه یه ماهه عمل شدم و بعد میخوام همینکارو کنم.