من قبلا تاپیک زدم در مورد مشکلمون. من و همسرم شاید ماهی یبار باهم دعوا نکنیم .تا حالا قهرمون بیشتر از دو ساعت طول نکشیده. اوایل ازدواج سر خواسته هام میجنگیدم ولی بعدش ول کردم. الان سالهاست هیچی ازش نخواستم. بلحاظ مالی ساپورتم میکنه .سالی یکی دو بار سفر میریم .ولی حال دلم خوب نیست . هفت ساله ازدواج کردیم و توی یه سال شاید پونزده بار هم رابطه نداشتیم. چه اول زندگی چه الان
فکر میکردم به خانوادم احترام میزاره که رابطه نمیخواد
نه بهرحال عکس العمل های یک مرد طبیعی حتی در دوران آشنایی یا نامزدی کاملا مشخصه که سرد هست یا گرم. باز زن رو میشه پای حجب و حیاش دونست ولی مرد رو راحت میشه فهمید
نه بهرحال عکس العمل های یک مرد طبیعی حتی در دوران آشنایی یا نامزدی کاملا مشخصه که سرد هست یا گرم. با ...
تجربه نداشتم و از یه طرف هم خیلی دوسش داشتم. در حد معمولی رابطه داشتیم (عرف نامزدی) چون خونه های خانوادمون جوری نبود خیلی جای مانور داشته باشیم واسه همین فکر میکردم نرماله.البته عشق هم چشمامو کور کرده بود و میگفتم بعد عروسی حتما درست میشه و الان راحت نیستیم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
میدونی دل مرده شدیم. من نمیجنگم سر هیچی . یبار میگم فلان چیز یا فلان کار. شد شد نشد دیگه تکرار نمیکن ...
من نمیتونم از خواسته هام کوتاه بیان...چون عمر و بدنم و زندگین پای این آدم رفت....چیز زیادی هم نمیخوام...به هر حال داریم تو نی نی سایت میبینیم و میخونیم....خواسته های من به نظرم خیلی هم کمه....ولی دیگه خسته شدم منم...همش به خودم میگم بابا چرا میگی وقتی لج بازه و انجام نمیده...بعد میبینم همین گفته ها فایده داره....حداقل زبونش دراز نیست
من نمیتونم از خواسته هام کوتاه بیان...چون عمر و بدنم و زندگین پای این آدم رفت....چیز زیادی هم نمیخوا ...
من خودم کار میکنم و حداقل نیازهای مالی خودمو میتونم تامین کنم از لباس و اینا ولی خب به خونه زندگیم نمیرسم .دلم نمیاد هیچکاری کنم یعنی دست و دلم نمیره به هیچی.هفت ساله ازدواج کردم یه قاشق اضافه نکردم به خونه حتی تغییرات کوچیک هم ندادم