از اول ازدواج باوجود داشتنه خونه پیش مادرشوهرم زندگی کردیم تو یه اتاق که کامل ماله خودمون نبود برای پیشرفت بعد از دوسال تونستیم یه خونه بزرگ بالاشهر بخریم ولی باید میدادیمش رهن یک سال دوباره خونه مادرشوهرم بودیم یک سالم به خاطره کرونا اونجا موندیم تو مدت
دو سال بعد از ازدواج پسرم دنیا اومد و شوهرم دیگه پیشمون نخوابید همش سرکار بود مادرشوهرم به شدت تو تربیته بچه و همه چی دخالت میکرد پسرم به شدت لوس شد منم افسردگی گرفتم اصلا هیج جا با هم نمیرفتیم یه روز فهمید چکار کرده شروع کرد جبران کردن الان یک ساله داره جبران میکنه روابطمونم خوب شده ولی من مثله احمقا گاهی دوباره برمیگردم به گذشته و بهش سرکوفت میزنم اون دیشب داشت از موفقیتاش تو این چند سال میگفت به جای تبریک بهش گفتم برام مهم نیس کاش این کارارو نمیکردیم ناراحت شد 😭😭😭😭😭