2777
2789
عنوان

تجربه زایمان وی بک

2688 بازدید | 11 پست

سلام

خواستم تجربه خودم رو از زایمان وی بک با عزیزانی که دنبال این زایمان هستند به اشتراک بذارم.

فاصله بین دختر های من چهار سال و نیم هستش

دفعه اول به خاطر دفع مکونیوم و روند کند زایمان در چهل هفته و سه روز مجبور به سزارین شدم.

سر بارداری دوم تحقیقاتم رو شروع کردم برای زایمان پی وی بک و خب تصمیم گرفتم این نوع زایمان رو انتخاب کنم

توی شهر قم خانم دکتر شاه بوداقی رو به عنوان متخصص بارداری و زایمانم انتخاب کردم.

ایشونم گفتند هیچ قولی نمیدهند باید پیش بریم تا ببینیم چه اتفاقی نیفته

گفتند وزن خودت نباید بالا بره ، چسبندگی نداشته باشه ، وزن جنین خیلی زیاد نباشه ، و حین زایمان هم باید شرایط مهیا باشه.

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

ایشون از هفته ۳۸ که منو معاینه کردند گفتند لگن خوبیری برای زایمان طبیعی اما دهانه رحم بسته و بالا بود

از هفته ۳۵_۳۶ ورزش میکردم اما از ۳۸ هفته ورزش رو شدید کردم.

یک‌ساعت پیاده روی سربالایی و سر پایینی ، یک ساعت پیاده روی در خانه ، اسکات ، ورزش روی توپ ، پله بالا پایین کردن ، حرکت نپتون کشیدن و ...

استفاده از کپسول گل مغربی به صورت شیاف

کارهایی بود که در این دو هفته کردم 

پایان جهل هفته رفتم برای معاینه ، کم کم خرده درد داشتم اما دکتر گفت هنوز یک‌سانت و بسیار بالا ، گفت به سختی دستم میرسه به دهانه رحمت

دکتر ازم پرسید مطمعنی به اینکه میخوای زایمان طبیعی کنی؟ با اینکه تا امید شده بودم گفتم بله

چند روز بعد خود دکتر تو مطب منو یه صورت تحریکی معاینه کردند و بهم گفتند پیاده روی کن ، یا دردت شروع میشه یا کیسه آبت پاره میشه اگه هیچکدوم نشد ساعت پنج صبح بیا بستری شو

منم بعد معاینه با اینکه درد داشتم تا خونه پیاده رفتم که دیدم درد هام داره زیاد میشه تو خونه اصلا نمی‌تونستم ورزش کنم فقط دراز کشیده بودم و درد می‌کشیدم

ساعت های ده و نیم اینا بود که به ماما همراهم زنگ زدم و گفتم دیگه نمی توانم تحمل کنم میرم بیمارستان

ساعت دوازده با دهانه رحم چهار سانت رفتم اتاق زایمان 

به خاطر سزارین قبلی نمی تونستند آمپول فشار بزنند یا شکمم رو فشار بدن البته نیازی هم نبود چون روند زایمان سریع پیش رفت و ساعت دو و ده دقیقه دخترم دنیا اومد

تنها چیزی که به ذهنم میرسه بگم اینه که کسایی که دنبال این زایمان هستن حتما ورزش بکنند

وزنشون زیاد نشه (من قبل بارداری ۸۰ بودم ، چهل هفته و سه روز ۸۴/۵ شدم، چون اوایل بارداری وزن کم کردم ماه آخر هم خیلی ورزش میکردم)

حتما حتما حتما ماما همراه بگیرند چون خیلی خیلی کمک می‌کنه ، حتی بیشتر از دکتر کمک می‌کنه ، مامای من خانم نگار محمدی بود که همیشه دعاشون میکنم.

گاز بی دردی حین روند زایمان خیلی کمک کننده هست

سعی کنید حین زایمان جیغ و داد نکنید چون انرژی از دست میدید و صرفا تمرکز تون رو بذارید روی نفس کشیدن و زور زدن ،.


ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز