خونمون کوچیکه من و برادرم تو حال داریم درس میخونیم
مامان و بابام تو اتاقم
بابام میخواد نزدیکش بشه یا هرچیزی
مامانم همش بلند میگه ولم کن نکننن و اینا
اومدم تو اتاق هم صدای مامانم میاد
کلاً خیلی پیش میاد نصف شبم با صدای نکن نکن و این حرف های مادرم بیدار میشم
ازبیش نفهم و بی شعوره
میخواد ناز کنه فکرکنم
کاش بابام روش زن بگیره
نمیدونم فازش چیه
الان صداش اومد با بابام گفت برو خجالت ۵۰سالته دست برنمیداری ازاینکارا
بابامم گفت تو درک نداری نمیفهمی