ما ی ساختمون زندگی میکنیم رابطمون خوبه عین مادردختری..هرچی بشه بمن میگه و چیزی ازمن پنهون نمیکنن.حسود هم نیس.ولی ی جورایی اذیت میشم مثلا میگه دیشب رفده بودین بیرون منم میگم اره.میگه کجا.میگم خونه خواخرم میگه حالشون خوب بود.میگم اره.میگه خداروشکر.وتموم.نمیگه چرا میرین بیرون.ولی خودم یجوری میشم ک ازم سوال میپرسه.مادرشوهرای شماهم اینجورین؟چسکاکنم اذیت نشم اخ
ما میریم بیرون کلی زنگ میزنه میگ کجا موندین چرا نمیاین
دیگع اینم نگه ک رسما ب مادرشوهر بودنش باید شک کنی ،،،بی خیال
چیزی نگفته ک ناراحت بشی عاخه💙🙂
خب مسئله مهمی نیست هر گلی یه خاری هم داره دیگه
وااا
خب احوال خواهرت میپرسه دیگه
کجاش بده اخه؟؟؟؟
اگه خوبه الکی حساس نشو، من اینقدر مادرشوهر سلیطه دیدم، نمونش مادرشوهر اشغال من.
اینقدر دوست داشتم باهام خوب بود. اگه خوبه قدرشو بدون
اره مادرشوهر منم همینجوره
وقتایی ک میرم خونه بابام اینا میگه تا چند روز میمونی
کیا هستین دور هم؟ خوش میگذره کجاها رفتی؟
ولی نیت بدی ندارن و منم حساس نیستم روی سوالاتشون
حالا خواسته سرحرفو بازکنه.اینطورکه تعریف کردی زنه خوبیه ناراحت نشواصلاازش
عین مال منه ولی من چندان توجهی نکردم بهش مهمم نیس بپرسه یا نه اوایل میپرسید دید من فضولی نمیکنم تو‌اخلاقم پرسیدن راجع به رفت امد ندارم الان در حد اینکه بگم مثلا میرم خونه خواهرم میگه سلام برسون واسلام. یکم با درکه مادرشوهرم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
2 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
