خيلي سال پيش خوندم رمان از زبان آقا هست كه تو خارج از كشور عاشق يه دختر خارجي ميشه باهم ازدواج ميكنن و صاحب دختري ميشن و بعد از روابط صميمانه ي همسرش با مردي متوجه خيانت همسرش ميشه و بعد از جدايي ايران برميگرده و با دختر ديگه اي ازدواج ميكنه و متوجه ميشه كه اصلا نميتونه بچه دار شه.. اصلا از اين آبكي ها نيستا نميدونم چرا خلاصشو نوشتم آبكي به نظر اومد😐😐😐😐