2777
2789
عنوان

پدرم در حال مرگه

| مشاهده متن کامل بحث + 7078 بازدید | 147 پست

زن بابای عزیزم😔

سکته مغزی کرد۷ماه افتاد وکم کم از همون حرف زدن کم هم عاجز شد داروهاش که دکتر روانپزشک داده بود اصلا نمیذاشت بیدار بمونه خواب الودگی شدید میداد بهش بالاسرش اشک میریختم ومیگفتم ندیم بهش اما چاره ای نبود اینقدر خواب الود که در حد ۳،۴تا قاشق غذامیخورد الهی بمیرم اسکلت شد پوست واستخون

اخرش هم خیلی مظلومانه وغریبانه از این دنیای کثیف رفت همش حسرت میخورم که کار خاصی براش نکردم😔

[QUOTE=320319318]تقریبا دوماه پدر عزیزمو از دست دادم😭 ده روز تو آی سی بود و آسمونی شد پرسنل بی وجدان بیمازستان ذره ا ...[/QUOTE

روحش قرین رحمت 😔😔

منم آن شیخ سیه روز که در آخر عمر      لای موهای تو گم کرد خداوندش را ...🥀🥀     دشمنت را هم چو میخ خیمه می خواهم ، مُدام                  سر به سنگ و تن به خاک و ریسمان در گــردنش 🥺🥹💫💫

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

عزیز دلم، امیدوارم که خدا به دل مهربونت نگاه بندازه و زودتر حال پدر عزیزت خوب‌ بشه

میدونم که تصمیم بسیار سختی هست، من اگر‌جای شما بود، از این نظر که شما فرمودید 

حتما با لوله گذاری موافقت میکردم


پدر منم دکترها قطع امید کردن،سزطانش پیشزفت کرده بود یمدت بیمارستان خصوصی بستری بود،بعد گف روحیم اون ...

خیلی سخته؟ نمیشه تحمل کرد؟ امیدم اینه بعد بابام دق کنم یا... بدون بابا که نمیشه

The trouble is you think you have timeBuddha

پدر همسرم از سال ۱۳۸۷ آلزایمر گرفت و خیلی شدید هم بود...

سال ۹۱ خورد زمین و لگنش شکست و کلا زمین‌گیر شد...

از سال ۸۸ به بعد واقعا نگهداریش سخت بود..‌

بعد هم که لگنش شکست براش پلاتین گذاشتند اما یه قدم هم راه نرفت..و بعد شرایط الزایمرش طوری بود که نه کسی رو می‌شناخت و نه متوجه میشد...

از همون موقع سند سه راه بهش وصل بود برای ادرار...

و پوشکش می‌کردند و روزی چند باز عوضش می‌کردند...

فکر میکنی کی رحمت خدا رفت؟

تقریبا دو ماه پیش....

در تمام این مدت خونه خودش ازش نگهداری کردند و سه چهار سال آخر شرایط بسیار بسیار سخت و بدی داشت...

چند ماه آخر با سُوند مِری بهش غذا می‌دادند و چون بلعش مشکل داشت و حتی نفس کشیدنش...نیاز به ساکش میشد ...

بعد ساکشن می‌کردند که پروسه خیلی زجر آوری بود...

تمام این کارها رو مادرشوهر مرحومم و  فرزندانش انجام می دادند...

مادر شوهرم ۲ سال پیش فوت کرد...

اما پدر شوهرم دو ماه قبل...

هر کاری لازم هست برای پدر گلتون انجام بدید...

تا زمانی که قلبش میزنه باید بهش کمک کرد...

به هیج عنوان گرسنگی بهش ندید...

چیزهایی تو این چند سال من دیدم که گفتنش هم خیلی سخته...

خدا بهتون توان بده ازش خوب پرستاری کنید...انشالله و عاقبتشون خیر باشه...

الهی بگردم  انشالله خوب بشن  پدربزرگ منم همینجوری شد و دو تا برادرم پزشکن  گلوشو س ...

دقیقا از همین میترسیم جمله آخرت

ولی همه میگن بعدا خودتو شماتت میکنی که چرا نبردی و هرکاری از ذستت بر میومد نکردی

The trouble is you think you have timeBuddha
زن بابای عزیزم😔 سکته مغزی کرد۷ماه افتاد وکم کم از همون حرف زدن کم هم عاجز شد داروهاش که دکتر روانپ ...

خدا رحمتشون کنه زن باباتون خیلی باید ادم خوبی بوده باشن ک شما انقدر دوسش داشتین

💔
از اینا میترسم

عزیزم اگه توانایی دارین ببرین بیمارستان خصوصی.پدرمنذخاتم الانبیا بود رسیدگیشون ۲۰بود .همیشه حمام میبردشون اصلاح میکردن حتی اون ده روزی که توکما بودند تروتمیز .بعد۴۰روز هم بدون هیچ زخم بستری

نه پدرم مثل پدر شما نبود پدرم ۴۰روز تو بیمارستان بود وبا لوله تغذیه میشد ازدماغ.وقتی مرخصش کردن بهم ...

😔😔😔😔😔خدایا میبینی میشنوی؟

خدایا چیکار کنم

The trouble is you think you have timeBuddha
از اینا میترسم

پدر من سکته قلبی کرد سه ماه هر دارویی بود مصرف کرد که خوب بشه 😭 خیلی امید به زندگی داشت زمانی که برای بار آخر بستری شد دست و پاش یخ بود ارست تنفسی کرده بود اگه براش لوله نمیذاشتن همون روز میمرد و این ده روز زجر نمیکشید ما که پشیمون شدیم از کاری که کردیم

خیلی سخته؟ نمیشه تحمل کرد؟ امیدم اینه بعد بابام دق کنم یا... بدون بابا که نمیشه

دختر پشتش به باباش گرمه،دیگه اون آدم سابق نشدم باهراتفاقی و حرفی شکننده تر شدم

الهی سایش ۱۰۰سال بالاسرت و شفای کاملش

خدایا برای همه نعمت هایت یک دنیا متشکرم🌹🌹🌹
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792