پسرم امروز دو ماهش تموم شد وارد سه ماه شده. تا امروز یه ماه من خونه مامانم بود و یه ماه مامان خونه من. بود . خیلی استرس دارم از نگهداری نوزاد .شوهرم هم از صبح تا شب سرکاره. مامانم دیگه نمیتونه بمونه میگه خونم مونده دخترم مونده نمیشه بمونم. از طرفی من برم خونه مامانم . آپارتمانشان کوچیکه. خواهرم امتحان داره نمیشه دی ماه کلا برم خونه مامانم بمونم. از امروز یه پرستار دیدم از امروز اومدم از صبح و نه نیم تا دو و نیم . پرستاره قراره ناهار و شام درست کنه . صبحونه آماده کنه. ظرفارو بشوره . و به پسرم هم کمک کنه. همه میگن پرستار میخای چیکار رد کن بره