سلام، من دو تا جاری دارم یکی از یکی بد ذات تر، من به احترام برادر شوهر هام همیشه احترام گذاشتم بهشون ولی اونا همیشه بدی خودشون رو ثابت کردند، یکیشون که همش به بچه نوزادم آسیب میزنه امروز کارد میوه خوری رو گذاشته بود جلو بچه بعدم از دست بچه گرفتم گرفت دست خودش میخواست بره توی پهلوی بچم، نمیدونم چطور میتونه اینقدر پلید باشه، اون یکی هم امروز متوجه شدم از همه جا بلاکم کرده ، من شاید سالی دو سه بار زنگ میزدم وقتایی مریض بودند احوال پرسی میکردم یا سفر میرفتند اموالشان رو از سر احترام میپرسیدم اون در حد یه دقیقه، حالا به نظرتون چطوری باهاشون برخورد کنم، مخصوصا دومی که عجوزه قرنه و بی نهایت بی شعوره
ببین جاریا همشون همینطورین جاریم با برادر شوهرم از یه شهر دیگه خیلی دور افتادم هست اومدن خونه ی ما دو ماه خونهی ما بودن فقط بخور بخواب بود واقعا هر کاری میکردیم از خونمون نمی رفتن همسایه ها دادشون در اومده بود که شما تعداد تون زیادع واقعا دیگه خسته شده بودم شاغلم که هستم و واقعا دیگه یه روز کفری شده بودم بهشون گفتیم که باید خونه بگیرن اینا قهر کردن گذاشتن رفتن خونه ی خواهر شوهرم
بعد خواهر شوهرم خیلی خیلی پروعه یعنی انقد که خودشو میگیره خدا می دونه 11 سال پیش با یه پیرمرد پولدار ازدواج کرد چند سال خونه مستأجری بودن الان که خونه خریدن هر وقت میرم خونشون مثه چی پز میده یه جاقاشقی خریده هی داره میگه که ۲ تومن خریدم 😂😐
شانس آوردم، چند وقته رفتارش رو با بچم در نظر گرفتم همش داره اذیتش میکنه، من دیوونه میخواستم برم سر کار بعد این خانم گفت من هفته ای یک روز نگهش میدارم، یعنی مطمئنم یه بلایی سر بچم می آورد