نامزدم یعنی عقدیم رفته بودم خونه مادر شوهر و گویا خواهر شوهر مریض شده بود گفتن بیا سرمش رو بزن و از قضا من که همش خوب میزنم ایندفعه گند زدم و نشد و سه بار برای خواهر شوهر سوزن زدم تا دفعه سوم اوکی شد و در این حین نامزدم هی میگفت اگه نمیتونی نزن و سوراخ سوراخش کردی ولش کن و من طاقت ندارم و اینا بعدم اینکاراشو دیدم گفتم منو ببر خونمون گفت باید صبر کنی تا سرمش تموم بشه و بماند خواهر شوهر باسیاست هم هی میگفت نه دردم نیومد و اینا😏 و بعد هی خودشو لوس کرد
بعدش من قهر کردم و سر سنگین شدم البته قبلشم سر یه چیزایی سر سنگین بودم بعد فرداش که حالم رو پرسید گفتم قهرم سر این مسئله و تو منو خوار کردی و اینا اونم هر چی گفت غلط کردم و شوخی کردم گفتم نمیخوام و با من حرف نزن اونم دیگه از دیشب تا حالا پیام و زنگی نزده
حالا بنظرتون زیاده روی کردم یا نه؟