عزیزم من آلرژی به مواد غذایی آلرژی تنفسی و مواد شوینده گل و گیاه و مواد شیمیایی و ادویه و پشم گوسفند و....داشتم و مجبور بودم کلی دارو مصرف کنم و حتی کلی محلول به کف سرم بزنم که بو میداد و مقنعه ام زرد و بد بو میشد هر روز صبح ساعت ۶ میرفتم حموم و باز بو میداد و شب مقنعه ام شسته میشد کف دستام همیشه ملتهب و زخم بود آسم داشتم اما نحوه برخورد خانواده بخصوص مادرم که دائم میگفت آدم باید آخر و عاقبت بخیر باشه این چیزا مهم نیست و تو خیلی باهوشی هر کسی ممکنه یه مشکلی داشته باشه و دوست خانوادگیمون که دکترا از انگلیس داشت و کور رنگی داشت رو واسم مثال میزد چون اون موقعی که تشدید بیماری من بود بین ۹ تا ۱۶ سالگی بود و متوجه بودم
قوی بزرگش کن هر چیزی که جایگزین داره واسش بخر و یه روش واسه قوی تر کردنش پیدا کن فقط بهش نگو و نفهمون که مشکل خاصی داره یه راهی پیدا کن مثل حرفای مادر من سوقش بده به سمت موفقیت چون تو واقعیت هر کسی سالم بخوره بیشتر و بهتر زندگی میکنه حالا بچه شما انگار که بدنش داره به شما یادآوری میکنه که سالم و کمی محدودتر باید خورد..میدونم سخته اما همه زندگی بچه ات و طرز تفکرش نسبت به زندگی به نحوه برخورد شما بستگی داره در نهایت خوشبختیش مهمه...ضعیف بزرگش نکن عزیزم و با عشق میتونی بهترینا رو واسه کوچولوی دوست داشتنیت رقم بزنی...الهی آخر و عاقبت بخیر بشه