گاهی دلم میخواهد یک بیمار توهمی باشم،
یا اینکه فراموشی بگیرم…
از یاد ببرم هر چیزی را که باعث آزارم میشود،
و تمام خاطراتی که شب ها خواب را از چشمانم میگیرند…
یا در رویاهایم آنطور که دلم میخواهد زندگی کنم، با او که دوست دارم بخندم، حرف بزنم و عمرم را بگذرانم…
گاهی فکر می کنم فراموشی داشتن یا در رویا زندگی کردن اصلا هم بد نیست …
و سلامتی بیشتر برای آدم ضرر دارد
وقتی مغزت درست کار می کند
حافظه ات سر جایش است
متوجه ی همه اتفاقات اطرافت هستی
اما حسرت داری…
جای خالی داری
دلت تنگ است
و نمی توانی
نمی توانی
نمی توانی کاری بکنی …!!