ما دوام آوردیم …با بیپولی … با بیعشقی…با چیزهایی که خواستیم و نداشتیم با کنایههای کسی که کافی نبودیم براشبا لحظههای دلتنگی…با خاطرات ما دوام آوردیمبا سختگیریهای خانواده با آزادیهای دلهرهآور و پنهانیبا شغلی که از سر نیاز بود نه علاقه !با سگدو زدنهای بینتیجهبا ذوقهای سرکوب شده…ما زندگی نمیکنیم…ما مدام در حال دوام آوردنیم!
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
من دیگه از بس بهش گفتم واقعا خسته شدم اصلا حالیش نمیشه دو روز خوبه باز میره سر خونه اول خسته شدم از ...
شاید بعد بچه خوب شد
ما دوام آوردیم …با بیپولی … با بیعشقی…با چیزهایی که خواستیم و نداشتیم با کنایههای کسی که کافی نبودیم براشبا لحظههای دلتنگی…با خاطرات ما دوام آوردیمبا سختگیریهای خانواده با آزادیهای دلهرهآور و پنهانیبا شغلی که از سر نیاز بود نه علاقه !با سگدو زدنهای بینتیجهبا ذوقهای سرکوب شده…ما زندگی نمیکنیم…ما مدام در حال دوام آوردنیم!
ما دوام آوردیم …با بیپولی … با بیعشقی…با چیزهایی که خواستیم و نداشتیم با کنایههای کسی که کافی نبودیم براشبا لحظههای دلتنگی…با خاطرات ما دوام آوردیمبا سختگیریهای خانواده با آزادیهای دلهرهآور و پنهانیبا شغلی که از سر نیاز بود نه علاقه !با سگدو زدنهای بینتیجهبا ذوقهای سرکوب شده…ما زندگی نمیکنیم…ما مدام در حال دوام آوردنیم!