درزندگی من،عزیزی با رفتنش، شوق تمام امدن ها را تا ابد از من گرفت-نمیتونم وانمود کنم هیچ اتفاقی نیفتاده، وقتی بخش بزرگی از زندگیم به یه دلتنگی عمیق تبدیل شده، آدما قصه عاشقانه خودشون رو دارن که برای نوشتنش همه کار کردن، کی میدونه هر کدوم از ما برای دلبسته کردن اونیکی چقدر تلاش کرده، کی میدونه کدوم یکی از ما قلبش اول لرزیده؟ کی میدونه چند بار از شنیدن اسممون با صدای همدیگه دلمون ریخته؟ ما یه روز به خودمون اومدیم و دیدیم یه چیزایی بینمون عوض شده، حالا دلمون تند تند برای همدیگه تنگ میشه، بارون که میزنه بیشتر بهم فکر میکنیم، پاییز که میاد یه جور دیگه ای دیوونه هم میشیم.کی میدونه اولین باری که حس کردیم همدیگه رو دوست داریم چند شب نخوابیدیم؟ کی میدونه توی اولین دیدار چند ثانیه به هم خیره شدیم و پلک نزدیم، کی میدونه کی زیر قولمون زدیم و همدیگه رو فراموش کردیم.من نمیدونم کجایی و روزات رو چطور سر میکنی، نمیدونم دلت برای کی تنگ میشه و با چه خاطراتی زندگی میکنی، اما میدونم که یه قصه عاشقانه همیشه عاشقانه ست، حتی اگه آدماش باهم غریبه شده باشن.چشمت رو ببند و گوش کن! یکی بود یکی نبود، ما یه روزی عاشق هم بودیم.به من میگه بجنگ! کجای من به سربازها میخوره؟ آدم که جنگجو نیست، برای همهچیز بجنگه. آدم، آدمه. بغل نشه، پوست تنش از غم تجزیه میشه.غرق شدن تایتانیک برای خرچنگهای زنده ای که تو آشپزخونه ی کشتی بودن یه معجزه بود، همون قدر محال ... همون قدر غیر ممکن ...
دقیقا کاش هیچوقت نمیومد تو زندگیم الان حالم بهتر بود
دارم دق میکنم نمیدونم چکارکنم کمتر زجر بکشم
درزندگی من،عزیزی با رفتنش، شوق تمام امدن ها را تا ابد از من گرفت-نمیتونم وانمود کنم هیچ اتفاقی نیفتاده، وقتی بخش بزرگی از زندگیم به یه دلتنگی عمیق تبدیل شده، آدما قصه عاشقانه خودشون رو دارن که برای نوشتنش همه کار کردن، کی میدونه هر کدوم از ما برای دلبسته کردن اونیکی چقدر تلاش کرده، کی میدونه کدوم یکی از ما قلبش اول لرزیده؟ کی میدونه چند بار از شنیدن اسممون با صدای همدیگه دلمون ریخته؟ ما یه روز به خودمون اومدیم و دیدیم یه چیزایی بینمون عوض شده، حالا دلمون تند تند برای همدیگه تنگ میشه، بارون که میزنه بیشتر بهم فکر میکنیم، پاییز که میاد یه جور دیگه ای دیوونه هم میشیم.کی میدونه اولین باری که حس کردیم همدیگه رو دوست داریم چند شب نخوابیدیم؟ کی میدونه توی اولین دیدار چند ثانیه به هم خیره شدیم و پلک نزدیم، کی میدونه کی زیر قولمون زدیم و همدیگه رو فراموش کردیم.من نمیدونم کجایی و روزات رو چطور سر میکنی، نمیدونم دلت برای کی تنگ میشه و با چه خاطراتی زندگی میکنی، اما میدونم که یه قصه عاشقانه همیشه عاشقانه ست، حتی اگه آدماش باهم غریبه شده باشن.چشمت رو ببند و گوش کن! یکی بود یکی نبود، ما یه روزی عاشق هم بودیم.به من میگه بجنگ! کجای من به سربازها میخوره؟ آدم که جنگجو نیست، برای همهچیز بجنگه. آدم، آدمه. بغل نشه، پوست تنش از غم تجزیه میشه.غرق شدن تایتانیک برای خرچنگهای زنده ای که تو آشپزخونه ی کشتی بودن یه معجزه بود، همون قدر محال ... همون قدر غیر ممکن ...
بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش! پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم میخوای شروع کن.
منم همینجور هر ثانیه تو فکرمه کاش میشد از تو ذهنم و حافظه پاک بشه خودش چشاش خنده هاش خاطره هامون💔 ...
منم خیلی خسته شدم بخدا میترسم
همش احساس ترس دارم
من هیچوقت نمیبخشمش ک اینقدر زندگی منو بهم ریخت کاش متنفر میشدم ازش
درزندگی من،عزیزی با رفتنش، شوق تمام امدن ها را تا ابد از من گرفت-نمیتونم وانمود کنم هیچ اتفاقی نیفتاده، وقتی بخش بزرگی از زندگیم به یه دلتنگی عمیق تبدیل شده، آدما قصه عاشقانه خودشون رو دارن که برای نوشتنش همه کار کردن، کی میدونه هر کدوم از ما برای دلبسته کردن اونیکی چقدر تلاش کرده، کی میدونه کدوم یکی از ما قلبش اول لرزیده؟ کی میدونه چند بار از شنیدن اسممون با صدای همدیگه دلمون ریخته؟ ما یه روز به خودمون اومدیم و دیدیم یه چیزایی بینمون عوض شده، حالا دلمون تند تند برای همدیگه تنگ میشه، بارون که میزنه بیشتر بهم فکر میکنیم، پاییز که میاد یه جور دیگه ای دیوونه هم میشیم.کی میدونه اولین باری که حس کردیم همدیگه رو دوست داریم چند شب نخوابیدیم؟ کی میدونه توی اولین دیدار چند ثانیه به هم خیره شدیم و پلک نزدیم، کی میدونه کی زیر قولمون زدیم و همدیگه رو فراموش کردیم.من نمیدونم کجایی و روزات رو چطور سر میکنی، نمیدونم دلت برای کی تنگ میشه و با چه خاطراتی زندگی میکنی، اما میدونم که یه قصه عاشقانه همیشه عاشقانه ست، حتی اگه آدماش باهم غریبه شده باشن.چشمت رو ببند و گوش کن! یکی بود یکی نبود، ما یه روزی عاشق هم بودیم.به من میگه بجنگ! کجای من به سربازها میخوره؟ آدم که جنگجو نیست، برای همهچیز بجنگه. آدم، آدمه. بغل نشه، پوست تنش از غم تجزیه میشه.غرق شدن تایتانیک برای خرچنگهای زنده ای که تو آشپزخونه ی کشتی بودن یه معجزه بود، همون قدر محال ... همون قدر غیر ممکن ...
درزندگی من،عزیزی با رفتنش، شوق تمام امدن ها را تا ابد از من گرفت-نمیتونم وانمود کنم هیچ اتفاقی نیفتاده، وقتی بخش بزرگی از زندگیم به یه دلتنگی عمیق تبدیل شده، آدما قصه عاشقانه خودشون رو دارن که برای نوشتنش همه کار کردن، کی میدونه هر کدوم از ما برای دلبسته کردن اونیکی چقدر تلاش کرده، کی میدونه کدوم یکی از ما قلبش اول لرزیده؟ کی میدونه چند بار از شنیدن اسممون با صدای همدیگه دلمون ریخته؟ ما یه روز به خودمون اومدیم و دیدیم یه چیزایی بینمون عوض شده، حالا دلمون تند تند برای همدیگه تنگ میشه، بارون که میزنه بیشتر بهم فکر میکنیم، پاییز که میاد یه جور دیگه ای دیوونه هم میشیم.کی میدونه اولین باری که حس کردیم همدیگه رو دوست داریم چند شب نخوابیدیم؟ کی میدونه توی اولین دیدار چند ثانیه به هم خیره شدیم و پلک نزدیم، کی میدونه کی زیر قولمون زدیم و همدیگه رو فراموش کردیم.من نمیدونم کجایی و روزات رو چطور سر میکنی، نمیدونم دلت برای کی تنگ میشه و با چه خاطراتی زندگی میکنی، اما میدونم که یه قصه عاشقانه همیشه عاشقانه ست، حتی اگه آدماش باهم غریبه شده باشن.چشمت رو ببند و گوش کن! یکی بود یکی نبود، ما یه روزی عاشق هم بودیم.به من میگه بجنگ! کجای من به سربازها میخوره؟ آدم که جنگجو نیست، برای همهچیز بجنگه. آدم، آدمه. بغل نشه، پوست تنش از غم تجزیه میشه.غرق شدن تایتانیک برای خرچنگهای زنده ای که تو آشپزخونه ی کشتی بودن یه معجزه بود، همون قدر محال ... همون قدر غیر ممکن ...
میفهممت تک تک کلماتی که مینویسی رو با دل و جون درک میکنم واقعا کاش میشد کاش میشد یه روزی ازشون مت ...
من فقط ارزومه یه ساعت از ذهنم بیاد بیرون بشینم زندگی کنم راحت
درزندگی من،عزیزی با رفتنش، شوق تمام امدن ها را تا ابد از من گرفت-نمیتونم وانمود کنم هیچ اتفاقی نیفتاده، وقتی بخش بزرگی از زندگیم به یه دلتنگی عمیق تبدیل شده، آدما قصه عاشقانه خودشون رو دارن که برای نوشتنش همه کار کردن، کی میدونه هر کدوم از ما برای دلبسته کردن اونیکی چقدر تلاش کرده، کی میدونه کدوم یکی از ما قلبش اول لرزیده؟ کی میدونه چند بار از شنیدن اسممون با صدای همدیگه دلمون ریخته؟ ما یه روز به خودمون اومدیم و دیدیم یه چیزایی بینمون عوض شده، حالا دلمون تند تند برای همدیگه تنگ میشه، بارون که میزنه بیشتر بهم فکر میکنیم، پاییز که میاد یه جور دیگه ای دیوونه هم میشیم.کی میدونه اولین باری که حس کردیم همدیگه رو دوست داریم چند شب نخوابیدیم؟ کی میدونه توی اولین دیدار چند ثانیه به هم خیره شدیم و پلک نزدیم، کی میدونه کی زیر قولمون زدیم و همدیگه رو فراموش کردیم.من نمیدونم کجایی و روزات رو چطور سر میکنی، نمیدونم دلت برای کی تنگ میشه و با چه خاطراتی زندگی میکنی، اما میدونم که یه قصه عاشقانه همیشه عاشقانه ست، حتی اگه آدماش باهم غریبه شده باشن.چشمت رو ببند و گوش کن! یکی بود یکی نبود، ما یه روزی عاشق هم بودیم.به من میگه بجنگ! کجای من به سربازها میخوره؟ آدم که جنگجو نیست، برای همهچیز بجنگه. آدم، آدمه. بغل نشه، پوست تنش از غم تجزیه میشه.غرق شدن تایتانیک برای خرچنگهای زنده ای که تو آشپزخونه ی کشتی بودن یه معجزه بود، همون قدر محال ... همون قدر غیر ممکن ...