من به خدا حواله اش کردم نمیدونم جدایی رو گذاشتم تو سرم ،،اماداونقدر ظالمه خودم جهنم به خاطر برگردوندم بچه امو اذیت خواهد کرد نمیرم مدام میگم خدا اگه در تقدیرم جدایی هست برای من و دخترم آسان و میسر کن اگه نه با تدبیر خودت حل کن مشکلمو
هر کس نظری داره و فلسفه ای اگه با فلسفه و نظر شخصی من مخالفی تعارض نکن چون کم پیش میاد نظرمو عوض کنم زندگی خیلی چیزا یادم داد فهمیدم عشق فقط خداست
هر کس شوهرش اینجوری بوده یا کسی رو میشناسه اینجوری بوده و درست شده لایکم کنه
همش بازیه صبره عزیزم ، به مرور باید تو مغزش رخنه کنی تا رفتاراش تغییر کنن .
بعضی وقتها باید دست برداریم ازغصه خوردن و خراب کردنِ روزهایمان.باید بدانیم اگر تلاشمان را کردیم و راهمان را درست انتخاب کردیم پس بقیهاش دیگر دستِ ما نیست.ما وظیفهمان را انجام میدهیم بقیهاش دیگر دست خداست و خواست خودش.بسپاریم به خدا و آرام باشیم ،با
بیشتر مردا اینجورن ، سعی کن اگر واسه تو کم نمیزاره و این پول دادنش آسیبی به زندگیت نمیزنه زیاد جبهه ...
اره خیلی دارم خرج میتراشم برا خونه اونم انصافا خرج میکنه ولی وقتی میبینم میتونه بهتر از این زندگی کنه و هیچ پس اندازی نداره ناراحت میشم داداشش دوتا خونه داره کار استخدامی بیمه عالی داره از این بزرگ تر هست این دلش به اون میسوزه همش خرج آنچنانی میکنه مثلا یه چیز برا خونه میخریم به جای پیشرفت فوری میره جنس قبلی و میده به خانوادش دیگه دلم نمیخواد چیزی بخریم برا خونه چون میخواد وسیله هارو ببخشه یه خرد کن میخرم میره سه تا دیگه میخره یکی برا مامانش یکی برا باباش که سفر میره ببره یکی برا داداشش اونام از اخلاقش سو استفاده میکنن میدونن اینجوریه نه نمیارن
هنوز زوده. همسرمن هم اوایل ازدواج اینطور بود. به مراتب بهتر میشه و صدالبته به تلاش شما ...
خب من چیکار کنم تا الان که صبر کردم به امید درست شدن وقتی میبینم که زنش بارداره برای یه قرون دو هزار سرکار میره خونه استراحت میمنه ولی این پولارو به فنا میده دیگه بالا تر از این نیست که ،چیکار کنم درست بشه
شوهرم دقیقاً همونیه که روز اول بود منو دوست داره ولی تو کارهاش اصلاً به مشورت های من گوش نمیده و کار خودش رو میکنه ...کم پیش آدم خلق و خوش عوض بشه حالا شما تازه دو ساله ازدواج کردی هیجده سال بعد به حرفای من میرسی 😉