میدونم شوهر منم لجبازه وتو زندگی به خاطر لجبازی باعث شده تو خیلی مسائل عقب بمونیم منم اولا خیلی حرص میخوردم الآنم حرص میخورم ولی الان وقتی مثل خودش رفتار میکنم حرصش در میاد توقع داره قهر که میکنیم من آویزونش باشم
آره عزیزدلم کاملا حق با شماست، قبلنا هم همین کارو میکردم، اما انقدر که ۴ ساله تنش کشیدم و الان افسردگی و اضطراب دارم که اصلا از حالت عادی خارج شدم. یا هر موقع خواستم تظاهر کنم حالم حتی بدون اون خوبه بال و پرم رو قیچی کرد ک بیشتر حالمو بد کرد. ولی پیش خودش فکر نمیکنه بابا این بدبخت داره قرص اعصاب میخوره یه ذره آدم بشم
آی گفتی.... آی گفتی .... یبار مامانش تب داشت این دست گذاشت رو پیشونیش ی لحظه انگار قلبش وایساد ی جوری چشاش رو به سفیدی زد
اونوقت من داشتم میسوختم تو تب زنگ زد آماده شومیام دنبالت گفتم من مریضم گفت هیچیت نیس ادا در نیار
دیگه نمیدونم چجوری باهاش رفتار کنم
منم همش میگم کاش اوائل که توان و تحملش رو داشتم خانوادم حمایتم میکردن و خودمو از این وضعیت نجات میدادم. اما اونا همش گفتن هیچی نیست، خوشی زده زیر دلت درست میشه، هر گل یه خاری داره. اما این آشغال روز به روز هار تر شد
مرد هر چقدر سگ محل کنی بهتره مرد جماعت لیاقت توجه نداره سرش گیج میره میگه خدایا من چه گوهی شدم که زنم اینطوری تحویلم میگیره
مگرررررر مردی که جنتلمن باشه و تو دامن یه مادر سالم (از نظر روانی منظورمه) بزرگ شده باشه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
45 ثانیه پیش
46 ثانیه پیش
46 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
