نمیدونستم اعتیاد یه همچین حسی داره
اعتیاد به ادما
وقتی فکرشو نمیکنی یهو تموم میشه یهو ازت میکننو میرن بدون اینکه پشت سرشونم نگا کنن انگار تو اصن وجود نداشتی
انگار اصن ارزشی نداشتی
اصن نه خبری نه چیزی انگار با زبون بی زبونی بهت میگن نبودت اصلن احساس نمیشه حتی در حد یه پیام
هیچ وقت فک نمیکردم تا این حد از دوستان دور باشم
شاید خیلی مسخره باشه که به خاطر دو تا دوست این قدر دلم گرفته باشه
ولی خب رفتم گشتم دیدم انگار دیگه مث اونا نیست که نیست
من فقط با اونا خود واقعیم بودم با اونا واقعا میخندیدم اونا اکسیر جوونیم بودن اونا تنها چیزایی بودن که منو به روز بعدم متصل میکردن حالا دیگه لحظه های خنده دارمو باید برام خودم مرور کنمو بخندم استیکرام تا ابد دیگه سند نمیشن دیگه کسیو ندارم که تا یه چیزی میشه برم سریع باهاشون چت کنمو با هیجان تعریف کنم شاید خیلی مسخره به نظر بیاد ولی من دو ساله تو ترکم اما انگار هر روز یه دلیلی برای یاداوری اونا هست هر کلمه هر اتفاق مسخره
ولی خب انگار اونا حافظشون پاک شده ادمای مهم تر از من تو زندگیشون دارن خیلی تلخه که من فقط اونا رو داشتم