حدودا ۹ ماه هست که فراموشش نکردم. من تمامه خودمو واسش گذاشتم و خرج کردم. الان دیگه ذره ای مثله آدمی که قبلا بودم نیستم. هر دقیقه تو سرم هست یا خودش یا صداش و حرفاش و کاراش چه خوب چ بد و خاطرات و ..
خیلی اذیت کننده هست که در آخر خودش بهم گفت که میخواد ازدواج بکنه و ..
من حتی همین الانم نگرانشم که نکنه با آدمه بدی ازدواج بکنه نکنه اذیت بشه.. البته ای کاش اینطوری نبودم و ب فکر خودم بودم.