2777
2789

سلام از اولین تاپیکم ...

دوستان من دانشجویم و یکم شر و شیطون و دردسر ساز ظاهرمم خب تعریف از خود نباشه خوبه .

یکی از همکلاسیام عاشقم شد بعد متوجه میشدم استادمون تو محوطه همش چشم غره میرفت یا پیش پسرا بودم زل میزد بهم با اخم نگا میکرد ول نمیکرد انگار میگفت اونجا نمون .سر کلاس تیکه مینداخت یه مدت همش لج میکرد باهام حالم بد میشد اجازه نمیداد بیرون برم ولی حواسش بهم بود تا خوب بشم .بعدنا بخاطر شیطونیام اذیتم میکردن کادر دانشگاه ولی اون حواسش بهم بود حمایت میکرد سر کلاس همش میومد می ایستاد پیش من .یبار امتحان داشتم تنها بودیم سرخ و شد خیس عرق میگفت گرممه ولی من هیچ نگفتم بعد گفت پاشو برو بیرون گفتم امتحان چی گفت نمیخواد برو

یبار دیگم امتحان داشتیم پشت سرش بودم گفت بیا اینطرف ببینمت .بخونین بقیشو بگم

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

امتحان داشتین، تنها بودی؟ پس بقیه کجا بودن؟

ترم چندی؟ استادت چند سالشه؟ هیات علمیه یا حق التدریس؟ دولتی یا ازاد؟

انسان بین ۱۷ تا ۲۲،۳ سالگی در ساده لوح ترین ورژن خودشه. فکر می کنه همه چیز رو میدونه، مرکز دانایی جهانه، می تونه دنیا رو تغییر بده و همه بزرگترهایی که شبیه اون فکر نمیکنن، احمق و کم هوشن؛ و هیچ ایده ای نداره از اینکه زمان قراره چقدر متواضع و فروتنش کنه در مورد دانایی و قدرتش.
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز