2777
2789

بچم کلاس دومه، خیلی اصرار داره که یا خواهر یا برادر داشته باشه . الان چند ماهه که مدام میگه، حتی گریه میکنه و خیلی غصه میخوره . و دایم میگه من نمیتونم این زندگی رو تحمل کنم . من مثل بچه های عادی نیستم که یا خواهر یا برادر دارن، حتی خانوادمون رو چون چهار نفره نیس به عنوان خانواده واقعی نمیشناسه (تو کارتنا اونا که دو تا بچه دارن میگه اینا خانواده واقعی هستن نه ما ) . میگه اگر بچه نمیاری از پرورشگاه بیار . اینقد که اینا رو میگه اونم با گریه و غصه خوردن، موندم چیکار کنم . از طرفی خودم و همسرم دوست نداریم تک فرزند باشیم . اما الان شرایطم زیاد ثابت نیس. تو شهری که زندگی میکنیم  هیچکی ندارم که کمکم باشه، بارداری قبلیم استراحت مطلق بودم و این سری هم ممکنه حاملگی بدی داشته باشم . خیلی ترس دارم . اما ازینکه حس میکنم بچم افسردگی گرفته ناراحتم . اگر به خودم بود میخواستم یه سال دیگه باردار شم . اما بخاطر بچم میخوام زودتر بیارم . کسی تجربه این شرایط رو داشته، از اوردن بچه دوم تو شرایطی مثل من پشیمون شدین ؟  

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

دختر منم پارسال کلاس دوم بود اینقدر گفت من داداش می‌خوام منم هر دفعه میپیچوندم که سر کار میرم هیچکس نیست مراقبش باشه و از این حرفا که آخرم ناخواسته باردار شدم و به آرزوش رسید البته این سومیه 

سال دیگه چه تعبیری پیش میاد تو شرایطت؟

اگه تغییر خاصی قراره پیش بیاد به بچت بگو منو بابایی داریم دعا میکنیم یه نینی بیاریم ولی اینکه کی بیاد باید خدا بده بهمون و دست ما نیست 

بزار همون سال دیگه اقدام کن

اگه شرایطشو نداری اصلا بهش فکر نکن چون دیدم بعضیا  بعدا پشیمون شدند 


💚-زنان‌نیمی‌از‌جهان‌را‌تشکیل‌میدهند‌،و نیمی‌دیگر‌ را‌ زندگی‌میبخشند.            حآمی‌حیوانات🐾)

دختر منم خیلی دوست داشت ولی خب خودمم دوستداشتم همیشه ترس اینو دارم ک من زود بمیرم بچم تنها بمونه دوتا فقط میتونم بیارم ک الان باردارم و خداروشکر انشالله ک صحیح وسالم بیاد بغلم من بارداری اولم خیلی خوب بود سراین همش درددارم همسرمم درک نمیکنه .ولی ناراضی نیستم شکرخدا خانوادم کمکم هستن الهی ک ابجیم خیرببینه

استاترمن تجربه مو بهت میگم من  دوتا خواهر دوست داشتنی دارم وقتی کوچکتر بودم و این دوتا خواهر رو فقط داشتم هر روز گریه میکردم و دعا میکردم که خدا بهم برادر بده نه که خواهر هامو دوست نداشته باشماا عاشقشون بودم منتها مثل بچه شما فکر میکردم خانواده کامل باید هم پسر داشته باشه هم دختر وقتی  برادرام اومدن به زندگی مون من خیلی شادتر و پرانرژی تر شدم و واقعا دوستشون داشتم و  دارم خواهش میکنم صحبت های پسرت رو جدی بگیر خواهر و برادر نقششون تو زندگی ادم واقعا زیاده 

لایکم نکنیییییییییید لایکم نکنیییییییید  🚫کاربری قشنگم سر یه داستان منطقی ترکید 😓متاهل و متعهدم درحال یادگیری زبان انگلیسی اگ توصیه و یاکتابی بهم معرفی کنی که بیشتر پیشرفت کنم دوست خوب من میشی😗عاشق ورزش و یوگام و چیره دست در میکاپ و شنیون برای سلامتی پرنس کوچولوم اگه دوست داشتی یه صلوات بفرست بهم بگو تا برات حمد بخونم 💟اسم کاربریم از اسم آنتوان لاوازیه گرفته شده یه دانشمند فرانسوی 💓تاریخ ۱۴۰۳/۱/۱۱پسر قشنگم دنیا اومد و بهشت رو به زندگی من اورد 😗

دوستان من آخر مجبور شدم تن به خواسته پسرم بدم، اقدام کردم و الان هفته ۳۱ بارداریمه . خیلی روحیه پسرم تغییر کرده. با اینکه هنوز بچه دوم نیومده، خیلیییی خوشحاله و سعی میکنه کمکم کنه و مراقبت کنه ازم. امیدوارم بعدا هم همین جور باشه .‌‌ .

سال دیگه چه تعبیری پیش میاد تو شرایطت؟اگه تغییر خاصی قراره پیش بیاد به بچت بگو منو بابایی داریم دعا ...

سال دیگه از نظر مالی احتمالا بهتر میشد وضعیتم.از نظر جابجایی خونه هم زمانش مهم بود و میخواستم تو بارداریم مجبور به اساس کشی نباشم که اخرم مجبور شدم وسط بارداری اساس کشی کنم . و خیلی سخت بود . مخصوصا که تو این شهر تنهام. کاملا دست تنها. فقط شوهرم بیشتر کارا رو کرد .خلاصه چند ماه اول بارداریم سختی زیاد داشتم. اما الان خدارو شکر فعلا همه چی رو رواله . 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792