فداتشم
حالم بد بود بیمارستان بودم اومد دیدنم گفت اگه چیزی شد به من، میگم میخامت
قبل از این که خانواده ها بفهمن یکی از آشناها فهمید رفت باهاش صحبت کرد که چیزی نگه و گفت اگر چیزی شد با من تماس بگیرمیام همون لحظه اگر به درگیری هم بکشه من مقصرم نه تو جلوشون وایمیستم
اول از همه خودش اومد با بابام صحبت کرد تونست جلب کنه بابامو با همه سخت گیریاش
چون بابای من گفت اگر کسی ابراز علاقه کرد دوس دارم بیاد با خودم صحبت کنه
پیش اومد ک من گوشیم دستم نبود که مدت خودش به آب و آتیش زد...